اینکه با تموم بدیهاش (توهین وتحقیرهاش فحشاش کتک زدناش) بازم دوسش دارم 😔بازم دلم براش تنگ میشه بازهم میخوامش این عشقه یا وابستگیه؟
همسرم ۱۳سالگی عقد کردیم ۱۵عروسی گرفتیم
۵ساله باهاش بودم کلی خاطرات خوب ولی مشکلم مامانشه دخالت میکنه توی زندگیمون خیلی خودش هم طرف خانوادشه....
کاش میدونست چقدر من بهش متعهد بودم کاش میدونست ته قلبم هنوز دوسش دارم ...ایکاش ذره ای دوسم داشت..کاش میدونست با تموم بدیهاش بازم میخوامش..دلم براش تنگ شده..
عقلم میگه نه ولی قلبم نفهمه
یه حس دروغ و چرت و پرته
ک فقط وابستگیه در اصل
اینه
💩
عشق دل بستگیه مطمنا کسی ک خیلی ومداوم اذیت کنه چراباید دوسش داشت کنارش باید ارامش پیداکرد ن اذیت شد
عشق نیست عزیز
خود ازاری
عادت به تحقیر و کتک فحاشی تو وجود تو شکل گرفته
خود کم بینی داری
عزت نفس نداری
اگه ادم بدونه عشق چیه که عاشق نیس…کسی که عاشقه معمولا خبر نداره…شاید رفتارشم با معشوقش مناسب نباشه
میفهمم چی میگی
اما تو دلت پیش زندگی و خاطراتی که ساختی میمونه
حیفت میاد
میگی بلاخره درست میشه…
مال من که درست شد
😔🥺💔همش میگم کاش تو عقد طلاق میگرفتیم ولی لامصب تو عقد آنقدر خوب بود نمیدونم چرا بعد عروسی اینقدر عوض شد
من مرض فیلم گرفتن دارم از لحظه لحظه ی باهم بودنمون فیلم دارم حرفامون و خندهامون...
اونا طلاق براشون آب خوردنه چوندوتا از خواهراش طلاق گرفتن :))
همش میگم اگه بیاد من همه چیمو بهش میدم حتی اگر مشکلش پول بود کل طلاهامو میفروشم بخاطرش فقط پشتم بمونه وپیشم باشه هرچی بگه بهش میگم چشم:)
الان هرکی میاد نصیحت میکنه که نه به قلبت گوش نده
خو اگه اسون بود ادم گوش نمیداد بیخیال میشد
فقط خودتی که میدونی خوبیاشو
همه روزهای زندگی که کتک دعوا نبود
خاطره خوش داشتی
اول نفرت بوده احتمالا
یه عده میگن عزت نفس پایین…همچین چیزی نیس…ظاهر من جوریه که همه میگن هرکی و بخوام میتونم داشته باشم…اما دل من پیش شوهر خودمه…با هرچی که پیش اومد
بعضی وقتا خودمون مقصرین
البته سنت هم کم بود نمیتونی خودتو سرزنش کنی
منم اینجوری بودم
هنوز میگم یادته روزهای اول
گیر کردم تو اون روزا
نمیتونم از حالم لذت ببرم…چون اونا رو میخوام
اما بیشترش واسه سنه
بزرگتر که بشی متوجه میشی که زندگی فقط این عشق عاشقیا نیست
بالا پایین داره
هرکی بخواد سر همه چی جدا بشه که دیگه الان مادربزرگامونم بچه طلاق بودن
