درساحل زندگی قدم میزدم،همه جا دو رد پا دیدم،جای پای من و خدا،به سخت ترین لحظات که رسیدم،فقط یک جای پادیدم،گفتم خدایا درسخت ترین شرایط مرا تنها گذاشتی،ندا امد تورا در سخت ترین شرایط به دوش کشیدم....
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
برای علی پسر معصومه هم دعا کنید دانا و عاقل و موفق بسه
روایت شده است؛ اگر فرزندى مریض شود مادرش به پشت بام برود و از سرش روسرى بردارد بهطورى که مویش از آسمان دیده شود آنگاه بگوید: «اللَّهُمَّ أَنْتَ أَعْطَیْتَنِیهِ وَ أَنْتَ وَهَبْتَهُ لِی اللَّهُمَّ فَاجْعَلْ هِبَتَکَ الْیَوْمَ لِی جَدِیدَةً إِنَّکَ قَادِرٌ مُقْتَدِرٌ»،[5] سپس سجده کند. سر از سجده بر نمیدارد مگر آنکه فرزندش (در صورت مصلحت) بهبود یابد.[6]