به این چیزا نباید فکر کرد، فعلاً فقط به زندگی روزمره ت فکر کن نه به گذشته فکر کن و نه به آینده. اینکه الان یمدت غصه بخوری اشکالی نداره بالاخره قلبت زخم خورده ولی کم‌کم باید این وضعیت رو رد کنی و محکم تر از قبل به زندگی برگردی، ولی نذار این تجربه ت باعث نگاه منفی‌ت به آقایون و ازدواج بشه و بقیه فرصت آشنایی بده
اره منطقی بود
چون خانوادم راضی نبودن
ولی همش التماس میکرد هر چقدر اذیتش میکردم میگفت من تو رو میخوام
یهو چشیمون شدن و سرد شدنش واقعا کمرمو شکست😔
حالا اعتقاد داشته باشم یا نه فرقی نمیکنه،چون اگه چیزیم باشه نمیشه باطلش کرد
هنوز مجردم عزیزم ۲۷ سالمه ، به سختی دیگه اعتماد میکنم
متاسفانه از بعد اون مورد سخت گیرتر شدم و این خیلی داره اذیتم می‌کنه ، هنوزم حکمت اومدن همچین آدمی به زندگیم رو نفهمیدم ، همیشه میگم چرا وقتی قراره نشه خدایا پس میذاری بیان وارد زندگی آدم بشن ؟! چون من اهل رابطه خارج چهار چوب هم نیستم ، اون مورد هم معرف بهمون معرفی کرد
خلاصه عزیزم میفهمم چی میگی و چقدر داری عذاب می‌کشی کاملا درکت میکنم
عزیزم میفهمم چی میگی منم دقیقا همین وضعیت و داشتم تا صبح کارم گریه بود و صبح با چشمای پف کرده و قیافه داغون میرفتم سر کار
جلو خانوادم نمیتونستم خیلی بروز بدم پدرم میگفت حالا انگار چی شده و پسر قحطی نیست
مرتب اکانت اینستاگرام و واتساپشو چک میکردم عین دیوونه ها واقعا عین دیوونه ها !
کم کم به خودم اومدم شمارشو کلا پاک کردم چتاشو پاک کردم و این خیلی بهم کمک کرد
