2737
2739

هفت ساله ازدواج کردمو و دو تا بچه دارم ، خانواده خودمو فامیلای شوهرم پاگشام کردن ولی مادرشوهرم و یکی از خواهرشوهارام تا حالا پاگشام نکردن ،  امشب که مادرشوهرم   ما رو به  همراه چند تا از فامیلاش برای افطار دعوت کرده بود ، حسابی سنگ تموم گذاشته بود و همونجا سر سفره اعلام کرد که به خاطر دختر خواهرشه که دو سال پیش عروسی کرده و امشب پاگشاش کرد و گفت قصد داره بقیه دخترای فامیلش رو هم پاگشا کنه ، حتی اونی که بچش نزدیک چهارسالشه ،خیلی ناراحت شدم ولی عکس العملی نشون ندادم  ،چون مادرشوهرمم طاقت انتقاد نداره که مستقیم تو روش بگم  خیلی زود جوشه .در  حالیکه چند بار به شوهرم و زندایی شوهرم گله کردم ،شوهرم حمایتم نمیکنه و حقو به اونا میده، بحث شام و نهار  نیست ، بحث احترامه ، البته اینم بگم تو مناسبتا بهم کادو یا پول داده ، حالا با این حال به نطرتون خودمو بزنم به خیالی ناراحتیمو به شوهرم بگم؟

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷



2728

اهه متنفرم از این پاگشااااااااااا اصلا اعتقاد ندارم یادمم نیس کی کرد کی نکرد یعنی چی مگه پامون بسته بود!

همسرم با چنتا فامیلامون نمیاد بره میگه پاگشامون نکردن درحالی که خواهرم بعد من ازدواج کرد خودش همینجوری رفت خونه هاشون کادوشم دادن الانم رفت امد دارن فقط ما عین جغد تنها موندیم

پا گشا رو عزیزم دفعه اول که عروسشون میخواد بره خونشون انجام میدن نه بعد 7سال به نظر من بیخیال شو وهی ...

انتطار ندارم که الان بعد هفت سال پاگشام کنه ولی میگم کاشه حداقل ما رو دعوت نمیکرد امشب 

2738

سلام

طاعاتتون قبول حق

سال نو مبارک

مهم نیست مهمه؟؟

مگه این احترامه؟؟

ایشون فامیل خودشو دوست داره وبراشون مجلس میگیره که دورهم باشند اسمشو گذاشته پاگشا

ازشلوغی بدت میاد نرو اما این نباید حسادت شما رو برانگیخته کنه یااعتماد بنفستون کم بشه و فکر کنید بی احترامیه

دلتون رو بزرگ کنید

بچسبید به همسر وبچه هاتون

حیف اعصاب خودت وهمسرت که بخوای اعتراض کنی

شبایی که اون پاگشا میکنه پاشو باهمسرت برو پارک

حساس شدی

ازخانواده ی خودم من توقع نمیکنم چه برسه به خاندان همسرم کلا اخلاقمه 

اعتماد بنفستون رو بالاببرید 

منم پسرم۱۳ ساله است کسی منو اصلا پاگشا نکرده

سال۸۵عقد کردم

اون سال عمه ی شوهرم عروس خواهرشو دعوت کرده بود مارو هم تصادفی گفت بیاید و رفتیم

من یکبارم به کسی نگفتم چرا منو دعوت نکردی یاچرا هدیه اوردی یانیاوردی یا چرا خرید بازار حسابی نرفتیم نه به همسرم نه هیچ کس دیگه ای بااینکه همسرم پولدار بود اما یک ریال پدرش کمک نکرد ونمیکنه 

هم چشم ودل سیرم هم شخصیتم خیلی مهمتراز اینه که خودمو سبک کنم و به زبون بیارم

تازه من جشن عروسی هم همسرم برام نگرفت و‌منم سختگیری نکردم 

اول عقدمون بابام یه جشن نامزدی تو تالاگرفت و بیست ماه عقد بودیم و بعدش خودم فیش حج داشتم دادم به همسرم و رفتیم حج عمره و بی سروصدا رفتیم سرزندگی مون درعوض خداروشکر که تو تهران حتی یک روز هم مستاجر نشدم تاحالا و ازاول خونه و ماشین گرفت همسرم

بعد سفر حج یه پاتختی کوچیک گرفنم و زندگیمو شروع کردم

تومکه هم خیلی خوش گذشت بهمون هیچوقتم پشیمون نشدم

الانم بیشتر ازهمه پیشرفت مادی کردیم خداروشکر خواست خدا و تلاش های شبانه روزی همسرم بود 

اما خانمای فامیل چه شرها و اسراف ها که سر جشن عروسی و خریداشون راه ننداختند همه شونم مستاجرند بادوسه تابچه

دنیا رو سخت نگیرید

عشقتون پایدار

2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز