خواهرزاده من تاخیر حرکتی داره یه ساله داره پیش یه دکتر میره نمیگم نتیجه نگرفته و دکتر بدی بوده ولی همیشه ازش خواستم ک راه درست و نشون بده گفتم خدایا ما نمیدونیم کجا بریم چیکار کنیم تو راهنما باش برامون یه شب بچه بی دلیل تشنج میکنه خواهرم مجبور میشه ببره بیمارستان بستری اونجا با یه دکتری آشنا میشه میفهمه ک این دکتره کارش خیلی بهتر و متخصص تره درسته بچه تشنج کرد ولی یه نشونه از خدا بوده ک بگه این دکتر و انتخاب کن و راه این و پیش برو
من 4 قلو باردار بودم گفتن دوتا از جنین ها باید حذف بشه خیلی استرس و دلهره گرفتم باز ازش خواستم ک کمکم کنه گفتم خدایا تصمیم تو چیه تو چی میگی ازت میخوام برام نشونه بیاری دوس دارم حرف تورو از دهن دکتر بشنوم نه علم دکتر و حرف تو تو کلام دکتر باشه ک معرفی شدیم یه جایی ک گفتن یکیش و حذف کن دوتا نمیخواد حذف بشه گفتم خدایا اگه تصمیم توإ کمک کن بتونم تصمیم بگیرم با اینکه همسرم از قبل راضی ب این کار نبود در کمال تعجب دیدم. ک ب یکی رضایت داد درصورتیکه قبلش راضی نبود
هیچ کاری و نکرده مگر اینکه خودم تلاش کرده باشم . من اعتقادی ندارم نظر شما هم محترمه برای خودتون ولی واقعااا از ۲۰ سالگی تا ۳۵ سالگی هر جور دعا و ختم و ... انجام دادم نشد که نشد منم کامل بی اعتقاد شدم و خودم تلاش میکنم موفق تر هم هستم چون خودمو محدود به عقاید مزخرف نمیکنم
میرقصانم زندگی را به سازم. کاربری ماله دوتا دوسته که یکی ترکید و شماره ی دیگه نداشت لطفا گیر ندین که مجردم یا متاهل من مجردم و تو رابطه دوستم متاهل