سلام من یه مدته ناراحت میشدم میریختم تو خودم الان دیگه گریم نمیگیره یعنی انگار قشنگ یه چیز سنگین رو دلمه ولی نمیتونم گریه کنم نه که گریم نمیگیره دلم پره نمیتونم گریه کنم و الان یه مدته نمیدونم چمه حالم خوب نیست یعنی دلیل حال بدمو نمیفهمم کلا نسبت به هیچکی هم حسی ندارم اصلا خیلی آدم بی روحی شدم دیگه حتی بابامم دیشب بهم گفت اصلا نمیدونم چمه از خودم حالم به هم میخوره اصلا از همه ناامیدم قبلا قرآن میخوندم آروم میشدم الان اونم روم تاثیری نداره اصلا یه بی حسی مطلق گرفتم نسبت به همه صلا نه خنده ای نه چیزی لطفا اگه یکی تجربه ای یا راه حلی چیزی داره بگه
افسردگی شدید گرفتین به یه روانپزشک مراجعه کنید سوای از حرف حدیث مردم برات مهم نباشه سلامتی خودت تو اولویت بزار متاسفانه دیدگاه جامعه ما نسبت به مراجعه به روانپزشک منفیه ولی شما بیخیال به حرف دیگران سلامتی خودت در اولویت بزار
یه روز دعوا شدم با مامانم بعد یه کاری کرد اصلا خورد شدم بعد همون اصلا از مامانم بدم میاد حتی دیشب بابام بام گفت چرا اینجوری شدی بهش گفتم نمیبخشمش چون وقتی اینجوری مامانم غرور منو خورد کرد هیچ واکنشی نشون نداد از بعد اون ماجرا اینجوری شدم ولی دلیل ادامه دار موندن این حسو نمیدونم
خب این که نشد دلیل از حفای مامان بابا که ادم نباید کینه بدل بگیره
میدونم ولی من همیشه دعوا میشدیم به نیم ساعت نمیکشید الان چند وقته میگذره من باهاشون مثل قبل نشدم همش حرفاشون تو گوشمه کارای مامانم جلو چشامه سعی میکنم فراموش کنم حتی شده برای آرامش خودم ولی نمیتونم