زمان حضرت موسی مردی که پسرش رو از دست داده بود ، به حضرت موسی که داشت میرفت کوه طور مناجات گفت برو بخدا بگو من عارم میاد رو زمینت راه برم روزیت رو بخورم و...
حضر موسی خجالت کشید به خدا بگه
خدا فرمود یا موسی چرا پیام بنده و رو نمیرسونی
عرض کرد خجالت میکشم
خدا فرمود: بهش بگو من منت دارم که رو زمینم راه میری، روزی میخوری
حضرت موسی پیام رو رسوند به اون بنده
و او از شرمندگی گفت یا موسی دنیا کن خدا من رو بمیرونه