دیشب خونه خالمدعوت بودیم شوهرخالم خیلییی باکلاسه هی داشت تعارف میکرد به شوهرم که بیشتر بکش برنجبیارمبرات کباب بخور خورشت بخور... شوهرم هول شد گفت ممنون احمد اقا من مال محمد(داداشم)روهم خوردم دیگه جا ندارم... یعنی از خجالت مردیم هممون
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
دیشب شوهرم گردنم قرمز کرده خونه پدرشوهرم هستیم گفت این چیه رو گردنت کی بوسش کرده گفتم ا ا دخترم بوده گاز گرفته خدا اصلن ندونستم 😡😡الان ...
دخترم نفسم ،محمد عشق مامان پس کی میای .غمت داغونم کرد الان باید تولد یه سالگیتو میگرفتم الهی ک بمیرمممم واسه هرشب اشک ریختنام برات .اگه صدتا بچه دیگه بیارم تو رو فراموش نمیکنمممم ...خدایا امتحان بسته دیگه حقمو بده تا کی انتظارر ،،
وسط حیاط دبیرستانمون داشتم پشت سر مدیرمون با مامانم حرف میزدم یهو مدیرمون از پشت مامانم دراومد تو شلوغی بهم گفت اره من تله پول گیری و کلک بازم ولی تو برو سرکلاست سال گنکورته مثلا🫡
تا اخرسال روم نشد تو چشماش نگاه کنم
اینقد دوسش دارم که بعضی وقتا یادم میره تون دوسم نداره