عمم اینا یه سگ چوپان دارن روستامون
بعد سگه جدیدا هار شده بود آدم گاز میگرفت(وحشتناکککک ها ) نصف مرغا و گوسفندا رو خورده بود حتی مرغای فامیلا هم خورده بود همه شاکی بودن
کل روستا گفتن که جمع شید یه طوری با تفنگ برن بکشنش ولی بابام راضی نشد گفت نکشین ولی بزنین توی دست یا پاش که نتونه دیگه کاری کنه
بعد من گفتم میرم دنبالش اوردمش. تا دم در خونه و خودم رفتم پشت دیوار قایم شدم خواست بره سمت قفسه مرغا شوهر عمم زد به پاش سریع فرار کرد بعد چند روز برگشت
کلی عذاب وجدان دارم ک چرا این کارو کردم😣
هر چی فحش دلتون میخواد بدید ب من....