همیشه اینجوری بود حتی تو نامزدی همیشه خودمو کم میدیدم با این همه میگن زیبا و جذابی همیشه من باید بگم خجالت هم میکشم بعضی وقتا یک ماه میشه وقتی باهامه خیلی خوبه و خداروشکر میکنه اما نمیدون چرا نمیاد سمتم خیلی وقتا خسته میشم چند بارم با بغض گفتم بهش میگم فکرم درگیره براش لباس میپوشم آماده میشم میره میخوابه میدونم کار بهونس بغضم میگیره توجه نمیکنه زندگی سرد میشه
میتوان با پنجه های خشک ... پرده را یک سو کشید و دید ... در میان کوچه باران تندی می بارد ... کودکی با بادبادکی رنگی .. ایستاده زیر یک طاقی ... گاری فرسوده ای میدان خالی را .... با شتابی پرهیاهو ترک میگوید.... آری... میتوان بر جای ماند
ما هم خیلی دیر ب دیر رابطه داریم.اتفاقا امروز حرف از یکی از فامیلاشون میزد ک زنش باهاش نمیخوابیده و مرد هم خیانت میکرده .منظورش دقیقا ب من بود اما من اصلا نمیتونم کنارش بخوابم ازش بیزارم نفرت دارم .الان دو ماه بیشتره رابطه نداشتیم
من نمیخوام منفی باف باشم عزیزم ..ولی من مردهایی رو دیدم که بعدا مشخص شده گرم بودنشون برای زن های دیگه بوده ولی برای زن خودشون میگفتن که هروقت زن من احتیاج داشته باشه خودش میاد سمتم .البته خدا نکنه و این بلا دور باشه از زندگیتون