من خیلی آرایش میکنم لباسای نسبتا کوتاه میپوشم ولی همش واسه دل خودمه من هیچوقت کار خطایی انجام ندادم حتی دوستام میگن بدبخت پسری ک باتو باشه حتی جرئت نمیکنه دستتو بگیره الان از دوستم ی حرفی شنیدم خیلی دلم شکست من یروز تو پارکینگمون ی اتفاقی افتاد قابل گفتن نیست چون خیلی پیچیده متوجه نمیشید ما تو پارکینگ بودیم ی پسره در پارکینگو زد منم تا دیدمش جیغ زدم دوییدم تو کوچه.......اسم پسررو داد زدم گفتم خاک تو سرت..... این ماجرا مال یک هفته پیشه نمیدونم کی اینو ب همه گفته و گفته ما با این پسر تنها بودیم تو پارکینگ ولی خدا شاهده ما یک ثانیه ام باهاش تنها نشدیم حتی مامان دوستم اومد بهم گفت واقعا ک از هرکس انتظار داشتیم از تو نداشتیم صد درصد با اون مهتا خرا.. دوست باشی همین میشی. دیگه حق نداری این طرفا ابرو بری کنی 😐😐من گفتم من کاری نکردم ک بخوام دیگه نیام این طرفا بعدم من هرجا دوست داشته باشم میرم. الان من مشهدم خونمون نیستم الان دوستم گفت امروز جمع شده بودن ب منو تو فوش میدادن😭💔و این جریان پارکینگ واسه من خیلی بد شد نمیخوام ازش صحبت کنم اصلا. ولی الان تمام بدنم میلرزه ب یاد اون روز بددددد💔😭😭😭
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
از اونی که روزی ده بار میگفت دورت بگردم چخبر؟! هنوز داره میگرده یا تو اولین خروجی پیچید به بازی؟!:) گاهی اوقات حسرتِ تکرار یک لحظه،دیوانه کنندهترین حس دنیاست🥲
هر چی بیش تر می گذره،بیش تر به این شعر می رسم که می گه:غرض رنجیدن ما بود از دنیا که حاصل شد....//خدا گر پرده بردارد ز روی کارِ آدم ها....چه شادی ها خورد بر هم....چا بازی ها شود رسوا....یکی خندد ز آبادی....یکی گرید ز بر بادی....یکی از جان کند شادی....یکی از دل کند غوغا....چه کاذب ها شود صادق....چه صادق ها شود کاذب....چه عابد ها شود فاسق....چه فاسق ها شود عابد....چه زشتی ها شود رنگین....چه تلخی ها شود شیرین....چه بالا ها رود پایین....عجب صبری خدا دارد که پرده بر نمی دارد!! //سر بر شانه ی خدا بگذار،تا قصه ی عشق را چنان زیبا بخواند که نه از دوزخ بترسی و نه از بهشت،به رقص درآیی،قصه ی عشق،انسان بودن ما ست!!//