دوران مجردیم رفتیم دم خونه یکی از اقوام
یه پیرزن بود خیلی تعارف کرد بریم خونشون هی میگفت بفرمایین داخل بفرمایین داخل
مام گفتیم دستتون درد نکنه بیچاره میخاست بگه سرتون دردنکنه بفرمایید داخل
گفت سرتون داخل سرتون داخل 🤣🤣🤣🤣 منو خواهرم بس خندیدیم داشتیم می شاشیدیم به خودمون بابام چشم غره رفت ساکت شدیم بازم هی تکرار می کردیم ومی خندیدیم بادش بخیر دوران مجردی