بچها خونه بغل دستی ما
از صبح نمیدونم برای چی با کامیون کلی وسایل کبابی آوردن و تو حیاط مشغول شدن شاید بگم بالای ۲ هزار تا کباب سیخ میزدن
از بالکن ما ب خونه اونا دید داره
دیگه ما بعد ازظهر رفتیم بیرون خرید ۹ بود برگشتم ی بوی کبابی توی کوچه راه انداخته بودن ک نگووووو
حالا الان ما تو پذیرایی نزدیک در بالکن میخوابیم بو کباب اونا کل خونه مارو ور داشته
نمیدونم اون همه کباب برا کی میزدن و کجا میبردن ولی بوش الان کل خونه و راه پله مارو گرفته چی کنم عذاب وجدان برا بچمم گرفتم میگم کاش برا شامش میخریدم من ک زن بزرگم دلم خواست وای بحال بچه