با مامانم و داداشم اومدیم بازار
دید چون من خرید میکنم حرصش گرفت
گفت تو چرا خرید میکنی گفتم من با تو فرق دارم بچه اولین سالیه که ازدواج کردم و عیدم
پولشم شوهرم میده تو میدی مگه
محکم زد تو دستم
شروع کرد لجبازی به اندازه ی چیزایی که مهی میخری منم باید بخرم
مامانمو برده دوچرخه فروشی که یکی از اون چیزا باید دوچرخه باشه
(سه ماه پیش یکی خریدیم براش 😑)
منم نشستم توی فست فودی پیتزا سفارش دادم ببینم کی میان یعنی اگر دیر بیان خودمو جر میدم وسط مغازه😶😶😶😶😶😶😶😶😶