سلام
من ۱۵ سالمه
دهم تجربی هستم
دوستان من یه مشکلی دارم که تو مدرسه قبلیم بچه ها علیه ادن ازم استفاده میکردن
چیزی که اصلا مقصرش من نبودم و نیستم
این کاراشون آخرای مدرسه خیلی بیشتر شد
خیلی خیلی بیشتر
چون مدرسه راهنمایی و ابتداییم کنار همن و تو محل خونمونن همه میدونستنش..
به خودم قول دادم با کسی بیشتر از همکلاسی نباشم
و چون کسی منو نمیشناخت خوشحال بودم که موضوع رو نمیدونن
با یه دختری تو کلاس زبان خیلی اتفاقی آشنا شدم(عینکشو شکستم😂🥲)
قبل از اون دیده بودم دختررو و ازش خوشم اومده بود
بعد متوجه شدم که اونم نمونه قبول شده و تو یه کلاسیم
ولی خب برام مهم نبود فقط جالب بود این همه تصادف!
مدرسه که شروع شد خی بهم ابراز علاقه کرد
بغلم کرد
و همش میگفت نمیدونم چرا انقد تو دلم جاشدی
انقدری که به همه اینو میگفت و هم زمان بغلم کرد
منم ازونجایی که کراشم شده بود مخصوصا به خاطر مانتوی زردش(😂☻️)ازش خوشم اومد
و خیلی خیلی خوشم اومد
و بیشتر خوشم اومد
دوستم همیشه میگفت من اخلاقم مضخرفه نمیتونی تحملم کنی مگر اینکه صبور باشی😂
میدونم که خیلی دوسم داره و بهم اعتماد داره
الان که کارنامه ها رو دادن به خاطر کمی افت تحصیلی که داشته مامانش منو مقصر میدونه
دوستم خودش خوب میدونه که مقصر من نیستم
بعد از اینکه مادرش ساعت دو شب زنگ زد بهم و گفت بیا شاد و با اکانت دوستم پیام داد و گفت که خوابیده دوستمو حرفاشو شروع کرد.....باهم درست و حسابی حرف نزدیم
هر وقت میگم بیا حرف بزنیم میگه حوصله ندارمو ازین حرفا
نمیدونم چیکار کنم
و اینکه اصلا نمیخوام به هدفی که دارم نرسم
لطفا راهنمایی کنین 🐈⬛🐈⬛🐈⬛🐈⬛