اومدم کمی درد و دل کنم چون کسیو ندارم ک دردمو بهش بگم
امروز سرکار گوشیم از بی شارژی خاموش شد
از سر کار هم یه رب دیرتر اومدم بیرون تا برسم نیم ساعت غیر معمول تر از همیشه طول کشید
و همین باعث شد مادرم نگران بشه
و ب محض رسیدنم ب خونه با عصبانیت و نگرانی بگه چرا دیر کردی!ساعت داره میشه ۱۰ و فلان
خیلی عذاب وجدان دارم
چون دختری نیستم ک خانوادمو عذاب بدم
توی راه دوییدم،با اینکه وسیله سنگین همراهم بود و شب بود و خیابون خلوت
خیلی دلمم گرفته