چرا خبر دارن خیلیا صداشون دراومد چرا یاسی اینجوری شده ولی مامانم دهن همه رو بست ..
ببین بیرون زندگی من همه چی خوبه ی مرد راستگو چشم پاک نون حلال خور سرش تو کارش صبح میره سرکار ۱۰ صب میاد خونه ولی همسر خوبی نیست جلو چشمش از درد بمیرم انگار ن انگار بگم دارم میمیرم میگ اینجوری نمیر خرج کفن دفن تورو از کجا بیارم برو بیرون ماشین بهت بزنه دیه خودتو خرج مراسمت کنم ی مرد یخ و با قلب سنگی
قبلنا خودمم پا ب پاش کار کردم ولی حیف انگار از الاغ کار کشیدن
مادرم حرفی بزنم میگ پسر ب این گلی پسر ب این دست و دلبازی گیس بریده چیت کمه (چون خودش شکمو هس هیچوقت یخچالش خالی نمیشه ) حتما داستان زندگیمو مینویسم