امروز رفته بودم خونه نامزدم اینا شب ساعت هشت. بود فک کنم خلاصه پدر شوهرم و مادر شوهرمم کنارمون بود نامزدم دراز کشیده بود منم نشسته بودم مادر شوهرم حرف میزد نامزدم اصلا خجالتی نیس سرشو گذاشت روی پام منم موهاشو نوازش کردم و براش لبمو غنچه میکنم لبخند میزنم 🤦♀️🤦♀️🤦♀️ یهو به خودم امدم دیدم مادر شوهرم و پدر شوهرم مارو نگاه میکنن البته من خیلی
لباتو غنچه میکردی:/
😁😁😁😁🤣
دژاوو شد برام
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 
😂😂😂شتتتتتتتتت دا نمیشه جمع ش کرد اصلا خودتو بزن ب کوجه علی چپ انگار اصلا اتفاق نیوفتاده
سلام عزیزم
منم امشب یه سوتی خیلی بد دادم😓😓😓
خییلی بدددددد
جمع نکن نگا نمیکردن😂
😂😂😂😂
وای تصورت کردم 😂😂🤣🤣
دیگه چرا لبات و غنچه میکردی؟!؟!😂😂
دوتاتایپک قبلیت نوشتی با رلت دعواکردی😐الان نامزد. چه عجیبین
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
