من نامزدم مثل شوهر شما بود،
سه روز مونده به عقد به بابام گفت من نمیتونم با این زندگی کنم تمام اختیارش با مادرشه،
مادرش هم خیلی آدم خوبی بودا ولی من از مرد بچه ننه متنفرم.
حتی آینه شمعدون و خرید عقدم کرده بودیم.
بابام پشتمو گرفت و به هم زدیم.
۶ماه بعدشم با شوهرم نامزد کردم