باشوهرم دعوای حسابی کردیم سر یه قضیه ای
امشب بهم گف فردا میریم طلاقت میدم دیگه نمیتونم تحملت کنم من اون لحظه دست و پام بی حس شد نمیدونستم چیکارکنم😭😭خلاصه بعدش دوباره یه کم بحث کردیم بعد اروم شد گف من اونجور گفتم ک دعوا ادامه پیدانکنه ولی از اون موقع ک اونجور گفت خیلی حالم بده بقدری اشک ریختم چشام دردمیکنه فکر میکنع من دوس دارم جداشیم ولی من عاشقشم😥