خواهر شوهرم با همه مهربونه با جاری خودش زن داداش هاش با خواهر شوهرش کلا با همه جوره اصلا شوک میشم خیلی هم مهربونه
بعد من اصلا نمیتونم با اینکه اون روی دیگه ایی داره چند بار جلو بقیه پیشم حرف میزنه
دیروز خونمون بود منم پشت سرش رفتم بیرون بعد یکی از اشناهامون رو دید گفت اه این ببست چار ساعته بیرون
بعد ک رفت بیرون اصلا چ سلامی و اخلاق و مهربونی ب خرج داد
من نگاه من هنگ
بعد من اصلا نمیتونم