2777
2789
عنوان

تنهایی بی پایان

81 بازدید | 3 پست

من ۲۴سالمه فعلا مجردم

خانوادم درکم نمیکنن نمیتونم باهاشون کنار بیام مادرم به زور راضی میشه باهام حرف بزنه و برام وقت بذاره

دوست قابل اعتمادم ندارم و چنتا دوست قابل اعتمادی ک دارم از بد روزگار رفتن شهرهای دیگه 

درمونده شدم نمیدونم باید چیکار کنم اصلا دلم میخاد برم یه خونه اجاره کنم تو یه شهر دیگه با دوست قابل اعتمادم. 


منم ۲۳ سالمه

مشکلاتم مث توعه تقریبا

و تنهام 🙂

یعنی جدیدا انقدر گاهی ناداحتم ک فقط گریه میکنم

البته دوستم هست

مشکلم نبودن جنس نر در زندگیمه 😅

که خدا در جواب صبر هايت، درهايي را برايت مي گشايد كه هيچكس قادر به بستنش نيست. معجزات وقتي اتفاق مي افتد كه تو براي آرزوهايت بيشتر از ترس هايت انرژي بفرستي 

هیچوقت خونوادتو با هیچی عوض نکن.

همون حرف نزدن مادرت می ارزه به زندگی با دوست و کسی که هیچ پیوند خونی باهات نداره.

«اگه هدفت رسیدن به چیزی باشه که با ذاتت در تضاده، همیشه شکست می‌خوری. هدفت باید این باشه که خودت باشی، که مثل خودت رفتار کنی و به‌نظر برسی و فکر کنی، که حقیقی‌ترین نسخهٔ خودت باشی. از خودت بودن استقبال کنی. تشویقش کنی. دوستش داشته باشی. برای رسیدن بهش سخت تلاش کنی. وقتی هم کسی مسخره‌ش می‌کنه یا بهش دهن‌کجی می‌کنه، محل نذاری. شایعات بیشترشون درواقع حسادتن و فقط ظاهرشون رو تغییر داده‌ن. سرت رو بنداز پایین. استقامتت رو حفظ کن. ادامه بده...»بریده ای از کتاب کتابخانه نیمه شب اثر مت هیگ

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792