کمک به خونه تکونی مادرشوهر

مثلاً م.ش داشت می‌رفت کربلا،با اینکه ازش دلخور بودم رفتم،چون سر برادرشوهرم که مقصر هم اون بود الکی با شوهرم بحث کرد حالا بحثش یه طرف اینکه منو وسط کشید که زن تو فلان کرد بهمان کرد با اینکه شوهرمم می‌دونه مادرش بی انصافه،خلاصه رفتم  بدرقه اش، که همون لحظه کل کارای هونشو سپرد به من ،منم تو رودرواسی قبول کردم ده روز تمام به پدرشوهرو برادرشوهر مجردم ناهار و شام فرستادم آخرشم رفتم کل کارای خونشو انجام دادم وقتی اومد رفتیم استقبالش،ولی سوغاتی مساوی آورده بود حالا نمیگم واسم زیاد بیاره ها این منو میسوزونه که برگشته میگه آره اون عروسم دیشب اومده که خونه رو تمیز کنه پدرشوهرت گفته آرزو(اسم مستعار من)انجام داده،منم گفتم والا دیشب ممن دیر وقت کارو تموم کردم رفتم اون پس کی میخواست انجام بده

ببخشید جواب نمیدم زود تایپ کنم بعد جواب میدم،روزی که از کربلا اومد از صبح تا شب دیر وقت اونجا بودیم از مهموناش پذیرایی کردم کمر درد هم دارم ،هرکی میپرسید پس عروس کوچیکه کو ،میگفت بخاطر اینا نیومدن،حالا اگه من بودم می‌گفت خونه اون نیس که بهونه میکنی خونه منه

حالا برادرزاده ۱۸ساله مادرشوهر و خودکشی کرده بود غریبه هام اومده بودن جاریم نیومد روز سومش م.ش. با زبون خودش زنگ زد که تو بیا،سرظهر اومد ناهار خورد پاشد رفت، سه شنبه بعدش م.ش.تو مسجد مراسم واسه برادرزادش گرفت بازم نیومد بازم من اینجام تو مسجد جلوی مهمونا ،خمو راست شدم،بعد فرداش می بینم دختر جاریمو آورده چند روز نگه میداره

بیشتر از نصف هفته بچه شو این نگه میداره جاریمو بهداشت و دکتر وبازار این میبره،ولی به ما میرسه میگه والا جون برام نمونده

چندماه پیش دکتر بهم گفت کبدچرب داری سنگ تو کلیه هاته، این هفته بازم رفتم آزمایش گفت کمبود شدید ویتامین دی داری قرارشد واسه سنگ کلیه و کبد چرب برم دکتر،امروز اینارو واسش تعریف میکنم،عکس العمل خاصی نشون نمیده،بعدش خونه اینا بودیم گفت بیا بریم خونه همسایه،رفتیم اونجا با غمگینی میگه آره سمیرا(اسم مستعار جاریم)روبردم سونوگرافی کیست داره تو کلیه اش سنگ داره

انقد غمگین می‌گفت که نگو،بعدشم مابین گفتن من از بیحالیم،که میگفتن امسال اصلا دل و دماغ خونه تکونی ندارم گوشزد می‌کرد که آره میگفتم یه روز ... حرف تو حرف شد میخواست بگه که مثلاً آشپز خونمو تمیز کنیم دوتایی،منم اصلا راضی نیستم،چطور بچه اونو نگه میداره همش به فکرشه ولی موقع کار از من انتظار داره

نه عزیزم نداره،خودشم ۵۴اینا ینشه،خیلیم سرحاله