دختر کم سن وسال وبی تجربه است وقتی اشتیاق پدر مادرش رو دیده اونم قبول کرده.
کاش میتونستم جلوی این ازدواج زودرس روبگیرم ولی نتونستم
در حسرت دیدار پدری ب سر میبرم ک آخرین بار دستش توی دستم بود ولبخند روی لبش خشک شد ومنو تنها گذاشت .از وقتی رفت منم خندیدن رو فراموش کردم میشه برای شادی روحش ی صلوات بفرستی.سپاسگزارم