من صبحا یساعت وایمیستم تا ماشین خط بیاد چون اینجا اسنپ نمیگیره تا برم به مرکز بهداشت برسم تا ٢ سرم شلوغه یه ناهار در حد لقمه میخورم بعدش سه روز در هفته برای ادمینی بعدطهرا تا ٨ شب سرکار میرم که حقوقش ٢ونیمه
تو سرما و سگ برمیگردم خونه ، دستام یخ یخه
بعد عموهام برای پسرعموهام ماشین خریدن دختر عموم ١٦سالشه با کوییک میره و میاد
من انقد دلم میسوزه خواهرم میگفت همشون تبلت دارن منو مسخره میکنن 😓😓