باید توضیح کامل بدم که بتونی باتوجه به وضعیت وشرایطم کمکم کنی
من دختر آخر خونه ام وضع پدرم همیشه خوب بود
تقریبا تو رفاه بودم و ارزوی چیزی به دلم نبود همیشه تو مدرسه و دوستان ازهمه لباسم وسایلم همه چیم بهتربود
خلاصه ازدواج کردم همسرم الحمدالله مرد موجهیه و خداروشکرمشکلی نداریم
مامان وبابام تهران هستن ومنم تهران ازدواج کردم
ازروزی که زندگیمون وشروع کردیم چون همسرم هیچ کمکی نداشت وپدرومادرم تو محله خوبی بودم
ازونجایی که خیلی لوس ومامانی بودم
وچون پدرمادرم سنشون بالابود دلم نمیخواست کنارشون نباشم یه دومحله پایینتر تو تهران خونه رهن کردیم
متاسفانه هرروز گرونی هابیشترشد
و رهن مابی ارزش
اگر ازاول میومدم کرج خونه تومحله پایین میخریدم
ارزش پولم حفظ میشد و الان اوضاعم خیلی فرق میکرد
اما نمیتونستم من وابسته بودم
کسی وکرج نداشتم
اول زندگی ادم شناختی هم نسبت به همسرش نداره
نمیتونستم برم کرج تنها وتک زندگی کنم
خلاصه اینکه نرفتم از ۹۱تا ۹۸تهران بودم
تواین سالهابااینکه درامد همسرم خوب بود رفته رفته با تحریم ها کار کارخونه ازرونق سابق افتاد