زن بابای خون به دل کن من

بابای بد بختم گیر کرده بین ما و اون هم ما رو دوست داره هم‌ زنش اذست میکنه پدرمم خجالت میکشه تو این سن طلاق بگیره طلاق هم‌بخواد بده پول نداره دگه مهریه بده بچه‌م تازه اول کرونا بود سر زایمان فوت شد نذاشت بابام بیاد یه سر پیشم برا دل داری اما پدرم به خاطر تسکین دل من اومد زنش یه دعوایی راه انداخت چرا رفتی پیشش اگه میخوای خونه راهت بدم بابد ماشین به نامم کنی که بابام مجبور شد بکنه

بلاخره بابام اومد اینجا وام بگیره میگفت پولم ته کشیده همش خرج ولجرخی زنم میکنم میگه نمیخوام کمتر هیچکس باشم حالا اومدن اینجا خونشون بفروشن دو هفته اومدن همش میان خونه من خونه خواهرام نمیرن چون بل اونا مشکل داره اما من نه جون من از اول ازش میترسیدم چیزی نمگفتم

بابام گناه داره دلم براش میسوزه حای دیگه نداره بره

تا امروز یه جا بودیم من و خواهرم هم بودیم‌یهو زن بابام و بابام اومدن خواهر من یه کلمه گقت دو هفته اینجایی یه سر خونه منم میومدی هر چند از من‌بدت میومد 

اخخخخخ نگم اومد خونه من اشک گریه غش که جی چرا بهم توهین کزد 

شما بگید این توهینه؟

حالا هی آرومش میکنیم مگه ول میکزد میگفت سه بار حامله شدم شما باعث سقط شدند شما حرصم دادید شما باید اخلاق بدتون کنار بزارید ولی من نه گفتم سقط خدا نباید بخواد بنده خدا هز چی حرص بده تا خدا نخواد نمیمونه گفتم خود من ۹ ماه شکم کشیدم خوا نخواست مگه کسی حرصم داد

دیدم دست به قلبش گذاشته با خودم گفتم این میخواد یه علم شنگه به پا کنه بلاخره ه گقت گقت گقت ۳ ساعت ول کن نبود تا رفت حالا شبی خواستم تش ببرم برا بابام گفت حالم بده دارم میمیرم دستم فلجه و... بخدا قلبم‌ تند تند میزنه انقدر بابام حرص خوزد دست بهش میزدی گریه میکرد مثل ابر بهار 

تو رو خدا اگه این تایپک میخونی اگه زن بابایی تو رو خدا آدم باش دل بچه یتیم شکستن تاوان داره اگه جنبش نداری اگه آدم نیستس زن دوم نشو خواهش میکنم خواهرانه مادرانه دخترانه التماس میکنم آدم باشیم فقط یه ذره 

مگه آدم چقدر عمر میکنه