خسته شدماز دست کاراش دلم خوش بود رفته نفس میکشم از کاراش دویاره برگشته خون به دل من که هیچ به دل همه میکنه خواهش میکنم یا زن دوم نشید(چه زن مرده چه زن دوم )یا آدم باشید چرا فکر میکنید خدا نیست بیاید بگم چه بلایی سرم آورده سر ما این چند سال چه چیزایی میگه
خب بگو ما هم زن بابا داریم درکت میکنیم مادرت کجاس
تعریف کن
هیچوقت حس خوبی به زن باباهانداشتم دست خودم نیست
یکی مثل شما از زن بابا میناله یه زن بابا هم از بچه های شوهرش میناله...
لایک
زن بالای من تو خونه ی پدرم در مجردیم مثل یک شکر بود ولی حالا یکم بهتر ضد
مادرم فوت شده بود چهل روز بعد بابام با یه دختر ۳۷ ساله اهل یه شهر دیگه ازدواج کرد اومد تو خونمون یادم نمیره وقتی ازدواج کزدن منو و خواهرم همراه خواهرای دیگرمون مشهد بودیم وقتی برگشتیم دیدیم خونمون فرق کرده همه چی در عرض یه هفته تغییر کرده رنگ و بوی دکوری که مادرم چیده بوده همش تموم شد
همیشه وحشت دارم که خدایی نکرده بچم زیر دست زن بابا بزرگ بشه، ای خدا هیچ بچه ای رو بی پدر مادر نکن
مادر ساده پوش من کجا این خانم با هزاران لوازم آرایشی و لباس و... اینا مهم نبود تا اینکه همون روز اول مجبورمون کرد طبق اون بخوریم راه بریم بپوشیم
من دختر ۱۳ ساله بچه تع تغاری که انقدر لوس بودم حالا زیر دست زن بابا بودم حرصم میگرفت مادرم ۳۰ سال قناعت کرد اما یه شبه یه زن همه چی رو به باد داد خونمون کرد به نام خودش ماشین بابامو فروخت پولشو کرد خرج خوشگلی خودش
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
7 ثانیه پیش
7 ثانیه پیش
7 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
