2777
2789

نمیدونستم عنوان چی بزنم..

دخترم سه روزه بستریه به خاطر سرماش منم اعصابم خورد یه نی نی شیری هم داره همش تو مسیر بیمارستان و خونه ام خیلی شرایط بدی دارم همین الان که دارم می‌نویسم کمرم خشکه و درد می‌کنه ....

بعد دیشب تا صبح نی نی نخوابید منم بیدار بودم صبح خوابیدیم خانواده شوهر زنگ میزدن من جواب ندادم خواب بودم البته اگه بیدار بودم هم جواب نمی‌دادم چون بلد نیستن حرف بزنن همش میگن پ داشتی چیکار میکردی که بچه ها مریض شدن چرا نگه داری نمیکنی از بچه ها و شما چقد بدبختین که همش تو بیمارستانین و از این حرفا ...



حالا دیروز تو بیمارستان من رفتم دستشویی گوشیم تو دست دخترم بود که بستریه شوهرمم بود تو همین هین خواهر شوهرم زنگ میزنه دخترم جواب میده بهش میگه عمه چطوری اون زنیکه که جواب منو مامانم رو نامیده همون زنه خو هرچی زنگ میزنیم جوابمون نمیده گوشی رو بلند بود همه هم تختی ها شنیدن 


من نمی‌دونستم تا امروز که یکیشون بهم گفت که اینجوری حرف زد

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

من از وقتی دختر کوچیکه دنیا اومد الان سه ماهشه همش تو بیمارستانم و مریضن بچه همش مامانم و خاله هام دورمن بخدا یه جایی میخواستم گریه کنم میگفتم اگه مامانم نبود چیکار میکردم 

دوتا برادر شوهرام و یکی از خواهرشوهرام و مادر شوهرم خونشون نزدیکمونه بین پنج. تا بیست دقیقه فاصله بینمونه یکیشون نیومد در بیمارستان حالمون بورسه یا یه لیوان آب بده دستمون

انشاءالله دخترت خوب شه هیچی هم نگو و بحثو بخوابون و زندگیتو کن

اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم 

برای سلامتی عشقم که هفت ساله هلاک یه نفس کشیدن راحتیم دعا میکنی؟!( امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السو) از عشق متنفـــرم تمام خوشی های زندگیمو ازم گرفت😭💔هر وقت سرتونو روی شونه های محبوبتون گذاشتین دلتنگهارو دعا کنین(: 🥺🤍

منم زنگ زدم به خواهر شوهرم گفتم من از دست همتون ناراحتم شما هم حق ندارین اینجوری در مورد من صحبت کنید اگر هم راست میگید خیلی نگران برادر زادتونید میتونین بیایین ببینینش و حالشو بپرسین نه هی زنگ بزنین من که یه دستم سِرمه یه دستم سینه تو دهن بچه

منم کلاس پنجم بودم مسموم شدیم همگی من شدید تر دو هفته بیمارستان بستری بودم عمم نکرد ی حالمونو بپرسه حالا پسر سی سالش تو گلوش بخاطر الودگی اب زالو گیر کرده از مامانم گله گیر شده ک چرا نپرسیدی حالش چطوره 

بهترین کار ب مرور قطع ارتباطه 

این ادمای سمیو فقط باید از زندگیت حذف کنی و محلش ندی

 خدا مامانتو حفظ کنه ک فقط مامانا ب داد بچشون میرسن حتی اگه زندگیم تشکیل بدی ❤

نباید اصلا زنگ میزدی عزیزم چرا افکارتو بهم می‌ریزی مخصوصا تو اون شرایط ب همسرت بگو بهشون بگه انقد زنگ نزنن نگرانند؟ ما بیمارستانیم هرکی خواست بیاد با زنگ عمه و مادربزرگ مهربون نمیشن

کار خوبووو خدا میکنع ک با کسی حرف نمیزنه🙃نه تو آنی ک همانی.......نه من آنم ک تو دانی🧸
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2791
2779
2792