2777
2789
عنوان

یک راهنمایی لطفا

122 بازدید | 10 پست

سلام دوستان .

ببخشید من یک ناراحتی دارم گفتم شاید راهنماییم کنید 

من حدود ۷سال پیش ازدواج کردم و جهیزیه ام کامل از طرف پدرم بود . تو این مدت هم داخل خونه ی پدرم بودیم بدون ریالی اجاره . ما چون دانشجو بودیم قرار بود تو دوران دانشجوییمون خانواده ها کمک کنن . خداییش پدر و مادر حتا پول ماهیانه من رو هم میدادن . لباس و... هم تهییه میکردن . 

سطح مالی خانواده ی همسرم خوب بود و درست مثل ما  خودمون بودن . قرار بود بعد اتمام تحصیل خانواده ی همسرم یک خونه بفروشن دوتا واحد یکسان برای همسرم و برادر همسرم تهییه کنن .(این قول ازدواجشون بود) . من تو این همه سال هیچ وقت این درخواست رو مجدد نداشتم چون گفتم شاید الان که شرایط مالی سخته نتونن برآورده کنن . اما یک سال قبل برادر همسرم ازدواج کردن و قرار شد اونا برن تو اون خونه بشینن . ما فکرش هم نمیکردیم برای خانواده ی همسرم این مقدور باشه که از خیر رهن و اجاره ی اون خونه بگذرن . همسرم با پدرشوم صحبت کردن که سر قولی که اول ازدواج دادن باشن . اما فعلا که قراره اونا برن تو اون خونه . گفتن بعدا اونا رو بلند میکنن و دوتا واحد میخرن .

من خیلی خانواده ی همسرم رو دوست داشتم و دارم و به خدا همیشه حواسم بوده بین مادر خودم و مادر همسرم تو خرید کردن و کمک کردن و... اختلاف نذارم چون همیشه میگفتم این حقی هست که گردن منه و باید عادلانه رعایت کنم چون مادر همسرم هم زحمت پسرشون رو کشیدن . دختر نداشتن شدم دختر خونشون . من جاریم هم دوست دارم و به خدا راضی به آزار و سختیش نیستم . 

میدونم هم که پدر شوهرم صاحب مالشون هستن و اختیارشو دارن و دلشون بخواد میتونن به ما هیچی ندن .

اما راستش خییییییییییلی دلم شکسته  نمیدونم حق دارم یا نه . آخه این تبعیض بیشتر حس بی مهری بهم داد . هنوز هم احترامشون رو حفظ میکنم و اهل قهر نیستم . اما هر وقت یاد این ماجرا میفتم دلم میشکنه و گریه میکنم . خیلی از خدا خواستم دلم سیاه نشه . میدونید اگر بعدا برادر شوهرم اینا رو هم بخوان بلند کنن و تازه فکر دوتا واحد یکسان باشن اونم ممکن کدورت و دعوا ایجاد کنه دلم به اینم راضی نیست . 

به خدا بدخواه دیگران نیستم . دعا میکنم صلاح همه اتفاق بیفته .

جلوی خانوادم هم خجالت میکشم راستش . 

صرفا درد دل بود . ان‌شاءالله که حل میشه  و بهترین واسه هممون رخ میده .

انشاالله که حل میشه.چقد تو مهربونی و بی سر زبون.از خونه ب پدرت بلندشو برو مستاجری دختر دادن جهاز دادن خونه هم دادن.بعدخانواده ی همسرتون عادلانه رفتار نکردن من بجای شما حرص خوردم.بنظر من از حق خودت محترمانه دفاع کن تا دلت سیاه نشه.

انشاالله که حل میشه.چقد تو مهربونی و بی سر زبون.از خونه ب پدرت بلندشو برو مستاجری دختر دادن جهاز داد ...

خیلی ممنونم از راهنماییتون عزیزم 

آخه دیگه همسرم این مسئله رو یکی دو مرتبه بیان کردن . بیشتر بگیم زشته خب . هم برای ما زشته و هم برای روابطمون . امیدوارم خود خدا به دل هممون بهترین رو بنداز. 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

انشاالله که حل میشه.چقد تو مهربونی و بی سر زبون.از خونه ب پدرت بلندشو برو مستاجری دختر دادن جهاز داد ...

میدونی یک جوری که واقعا نمیدونم چی کار کنم . شاید سکوت کنم اما نمی تونم غصه نخورم . 

به نظر شما به غیر از اون دو مرتبه ای که همسرم با پدرشون صحبت کردن چی کار میشه کرد ؟ 

ببخشید سرتون درد آوردم . ممنون از وقتی که گذاشتید   

میدونی یک جوری که واقعا نمیدونم چی کار کنم . شاید سکوت کنم اما نمی تونم غصه نخورم .  به نظر شم ...

خواهش میکنم گلم.من زیاد اطلاعات ندارم ک درست راهنمایی کنم از حس خودم ب جای شما بودن رو گفتم.من ک بودم آتیش میگرفتم از این تبعیض.و سکوت نمیکردم حداقل حرفمو بدون جنگ و دعوا میگفتم ک با خودشون فک نکن ک کار درستی انجام دادن ک سرقولش نیستن.بعدشم خواهر اونا اونجا زندگی کنن عمرا پاشن صاحب خونه میشن تا آخر عمرشون تو میمونی حوضت.چون پدرت خونه بهت داده خانواده ی همسرت خیالشون از بابت شما راحت شده و دیگه هیچ تلاشی برا شما نمیکنن

خواهش میکنم گلم.من زیاد اطلاعات ندارم ک درست راهنمایی کنم از حس خودم ب جای شما بودن رو گفتم.من ک بود ...

اخه پدر شوهرم قول دادن اونا رو بلند کنن . البته من خودم میگم اگر قرار بود واسه ما کاری کنن قبل نشستن اونا باید میبود . ولی میدونی جنگ هم راه بیفته به نظرم همه چیز شاید خراب تر بشه . اینو هم نمی‌خوام . 

ولی درمورد اینی که گفتید فکر میکنم . مرسی 

میدونی یک جوری که واقعا نمیدونم چی کار کنم . شاید سکوت کنم اما نمی تونم غصه نخورم .  به نظر شم ...

خداروشکر کن که خانواده خودت داشتن و پشتت بودن

بی خیالش

اگه یه وقت پدرت خواست از خونه اش بلند شید اونوقت بهش فکر کن


ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز