مهمونی خونه مادرم منم چون استراحت مطلقم دوماهه اینجام
همسرمم نامگذاری نوه خالش بود و دعوت کرده بودن من ک نمیتونستم برم گفتم تو برو چون به گردنمون حق دارن باید جبران کنیم
و نتونست بیاد خونه مادرم
خلاصه دیشب شام اینجا بودنو بعد شام رفتن
حالا امروز زنگ زدن مثلا تشکر کنن برگشتن گفتن دامادت پانشد بیاد یه سر مارو ببینه یا حداقل دعوتمون کنه بریم ما مردها بریم پیشش مگه میخواستیم شب بمونیم
مادرمم گفت اولا دعوت بوده دوما فرشارو دادن بشورن میخواستین رو زمین خالی بشینین دیر وقتم برگشته خب
در کل الان اونا چس کردن ناراحت شدن ب نظرتون زنگ بزنم ب شوهر گلگی کنم بگم حداقل میتونستی یه زنگ بزنی تعارف خشک خالی کنی یا ولش کنم اما ناراحت شدم😔