2777
2789
عنوان

دیشب اقوام مادرم اومده بودن

901 بازدید | 63 پست

مهمونی خونه مادرم منم چون استراحت مطلقم دوماهه اینجام

همسرمم نامگذاری نوه خالش بود و دعوت کرده بودن من ک نمیتونستم برم گفتم تو برو چون به گردنمون حق دارن باید جبران کنیم 

و نتونست بیاد خونه مادرم

خلاصه دیشب شام اینجا بودنو بعد شام رفتن

حالا امروز زنگ زدن مثلا تشکر کنن برگشتن گفتن دامادت پانشد بیاد یه سر مارو ببینه یا حداقل دعوتمون کنه بریم ما مردها بریم پیشش مگه میخواستیم شب بمونیم 

مادرمم گفت اولا دعوت بوده دوما فرشارو دادن بشورن میخواستین رو زمین خالی بشینین دیر وقتم برگشته خب

در کل الان اونا چس کردن ناراحت شدن ب نظرتون زنگ بزنم ب شوهر گلگی کنم بگم حداقل میتونستی یه زنگ بزنی تعارف خشک خالی کنی یا ولش کنم اما ناراحت شدم😔

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

نه زنگ نزن فامیلای تو پرتوقعن به شوهرت ربطی نداره من باشماصلا گلایشونم نمیگم چون ممکنه قطع رابطه کنه

اخه ب نظر خودمم میتونست یه زنگ بزنه بگه ببخشید نشد بیام ببینمتون😓ک اینام واسه ما شاخ نشن

اخه ب نظر خودمم میتونست یه زنگ بزنه بگه ببخشید نشد بیام ببینمتون😓ک اینام واسه ما شاخ نشن

نه دلیلی برا زنگ زدن نداشت چون مهمونای پدرت بودن 

نه مهمونای شما و شوهرت

من یک مهندس علاقمند به پزشکی هستم
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز