چ کنم با این مادرشوهر😭

خدارشکردورم ازهمشون ولی تاعیدمیخادشوهرم خونه براشون بگیره ک بیان نزدیکای مایاشایدم دوطبقه😭😭😭😭

مال من الان شدیداً وابسته س ..نه که پیششون نره بیرون نبرنش اینها ..چون عاشق بیرونه می‌ره .ولی وابسته خودم شده .منم اول میگفتم نی نی دوستم نداره شوهرم می‌گفت بچه س بابا این حرفا چیه اول آخر تو مادرشی همونم شد 

خواهش میکنم عزیزم

من بچه بودم خیلی به عمه کوچیکم وابسته بودم از خونه مون نیرفت زار زار گریه می کردم خیلی با محبت بود و خیلی چیزا بهم یاد داد هنوزم خیلی دوستش دارم اما مامانم بگه بمیر میمیرم کوچکترین ناراحتیش منو مریض میکنه ، قلب و روح ادم خیلی وسیعه هر کس رو تو جای خودش دوست داره و ازش چیزها یاد میگیره چیزایی که حتی شاید مادر نه به ذهنش برسه نه توان و علمش رو داشته باشه

کوچولوت داره روال عادی رشد رو به شیرینی طی میکنه تو هم در کنارش پر از انرژی و گمان مثبت باش

زمان خیلی زود میگذره

دخترم الآن ۱۲ سالشه و شدیدا ب من وابسته بود تا ۲سال پیش ک داداشش ب دنیااومد وابستگیش ب من کمتر شده. البته عمش و مامانبزرگشو الآنم دوست داره ولی دیگه خودش جایگاه همه رو پیدا کرده و میدونه من مامانشم و با بقیه فرق دارم دخترمم دقیق یادم نیست کی وابستگیش ب من زیاد شد ولی اصلا فکرتو مشغول نکن ب این چیزا زمان همه چیزو درست میکنه. دیگه فکر کنم یک سال ب بعد خوب بشه. بازم‌میگم خیلی باهاش وقت بگذرون 

ایشالا😍🌷

پسرم الان هفت سالشه،تا دو یا نزدیک سه سالگی اینجور بود،بعد به خودم وابسته شد و هنوزم هست

بچه دومم یک سال و نیمه هست،وقتی کسی نیست میچسبه بهم،ولی اگر عمو،یا پسر خاله یا باباش باشه منو فقط برای شیر و خواب میخواد همین

اگر واقعا مادرشوهرت اینقدر حمابت میکنه،بلافاصله بزار بچه دوم هم بدنیا بیاد،با هم بزرگ میشن

همش هم که بچه اولت اونجاست و حمایت هم میشی،راحت همزمان بزرگ میشن

یکی از اقوام ما اینکار کرد،فاصله دوتا بچه اش یک سال و سه ماهه،انگار دوقلو اصلا اذیت نشد چون کمکی داشت

همه شون همین هستن خواهر