خونمون ویلایی هسش زیر زمین داره خونمون جن هسش خودم با چشایع خودم دیدمشون بعداینکه شوهرم میره سرکار خیلی اذیتم میکنن میخوام بخوابم میان خونه موهام سیخ سیخ میشه احساس میکنم دارن خفم میکنن دست و پام از حرکت می افته به شوهرم میگم خونه رو عوض کنیم اینجا جن داره به من میخنده میگه خرافاتی شدی این همه من تنها میمونم هیچی نمیبینم تو داری بهونه میاری هیشکیرو هم ندارم بعد اینکه شوهرم رفت سرکار برم خونشون بابام اینا فامیل هامون همشون شهرستان هستند دیگه خسته شدم انقد وسایل هام رو جابجا میکنن خیلی دارم اذیت میشم صدا میکنن بهم میگن میخوایم تو کارهات کمکت کنیم الانم با گریه دارم مینویسم دلم میخواد بمیرم نباش کلافم کردن