ی حرفایی ازش میشنوم
امروز بهش گفتم ک ب موهات برس کچل بشی ممکنه من عوضت کنم ب شوخی
دیدم گف ب فلان چیزم من ناراحت شدم گفتم یعنس دوستداشتنت همین بود گف اره تو بخای من منت نمیکشم بعد من گفتم چطور بازنت اینجور رفتار میکنی احساساتش چی گف همینی ک هست
الانم ازش رابطه خاستم پاشو منو زد اینقد التماسش کردم ک فلانی بیا انجام بدیم تو فردا ماموریتی نیستی انجام نداد در عوضش منو زد مشت اینقد بهم زد عین روانیا
رفتارش خ بد شده بچها بثران عین دیونهاس چکار کنم بعد جالبه خودش دادو فریاد میکنه بمن میگه روانی نمیدونم چکار کنم خ دلم ازش پره
من زشت نیستم فقط یسال از شوهرم بزرگترم نمیدونم بخاطر سنمه ک ازم بدش اومده ..
بچها هیچ عشقی تو زتدگیمون نیست بثران دلم میخاد فردا برم هیچوقت خونه نیام دیگ