2777

مولانا_جانه_جان #

برای هشتگ "مولانا_جانه_جان" 4 مورد یافت شد.

دوری به تن لیک از دلم اندر دل تو روزنیست


زان روزن دزدیده من چون مه پیامت می کنم


ای آفتاب از دور تو بر ما فرستی نور تو


ای جان هر مهجور تو جان را غلامت می کنم


من آینه دل را ز تو این جا صقالی می دهم


من گوش خود را دفتر لطف کلامت می کنم


در گوش تو در هوش تو و اندر دل پرجوش تو


این‌ها چه باشد تو منی وین وصف عامت می کنم


ای دل نه اندر ماجرا می گفت آن دلبر تو را


هر چند از تو کم شود از خود تمامت می کنم

مولانا_جانه_جان#  

جان منی جان منی جان من

آن منی آن منی آن من


شاه منی لایق سودای من

قند منی لایق دندان من


نور منی باش در این چشم من

چشم من و چشمه حیوان من


گل چو تو را دید به سوسن بگفت

سرو من آمد به گلستان من


از دو پراکنده تو چونی بگو

زلف تو حال پریشان من


ای رسن زلف تو پابند من

چاه زنخدان تو زندان من


دست فشان مست کجا می‌روی

پیش من آ ای گل خندان من

مولانا_جانه_جان# ☘️

داغ ترین های تاپیک های امروز