مناجات_امام_زمان# (علیه السلام)
گاهگاهی نگاه من به در است
بر قدمهای یار در سفر است
این گدای قدیمیِ مضطر
سر راهت نشسته منتظر است
چشم امید به لطف تو دارد
ملتمس بر تو در دل سحر است
کاش آقا که دست من گیری
ورنه پایم همیشه در خطر است
هر زمان نام تو به لب آید
از فراقت دو دیده پر گوهر است
گر بیفتم ز چشم تو آقا
همه عمرم فنا و بی ثمر است
کِی شود بر رُخت نظاره کنم
روی تو بِه ز شمس و صد قمر است
زائرم کن به کربلا با خود
ای خوش آن دل که با تو همسفر است
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی ✍️📗
.
غم مداوا اگر نشد چه کنم؟
گره ها وا اگر نشد چه کنم ؟
چشم بی اشک را نمی خواهم
دیده دریا اگر نشد چه کنم ؟
گفته هل من امام عشق ، دلم
یار مولا اگر نشد چه کنم؟
کاش ما را جدا جدا نخرد
من و تو ، ما اگر نشد چه کنم؟
از فراقش خمیده باید بود
قامتم تا اگر نشد چه کنم؟
هرچه غم هست مال من اما
در دلم جا اگر نشد چه کنم؟
لنگ لنگان وصال ممکن نیست
پای من پا اگر نشد چه کنم؟
دل من رفت تا شهید شود
رفت ، اما اگر نشد چه کنم؟
پسرم گفت : کربلا برویم
جان بابا ! اگر نشد چه کنم؟
✍