رابطه سرد با والدین

سلام.خسته نباشید. من یک زن 37 ساله ام. فرزند هفتم و آخر خونه هستم‌. فوق لیسانس ادبیات فارسی خوندم. دو تاپسر دارم. 12ساله ازدواج کردم. و بعد عقد از تهران به یکی از شهرستان های تبریز رفتم. اونجا برام سخت گذشت از لحاظ فرهنگی. ولی مشکل اصلی اینه که من با مادرم 35 سال اختلاف سنی دارم. من زیاد احساس علاقه به پدر مادرم ندارم. پدرم خیلی بداخلاق بود. و فوت شده. ولی مادرم الان هست. من نمیدونم چرا بهش وابستگی عاطفی ندارم چرا حس ندارم برام عجیبه. کلا از نوجوونی از دوتاشون متنفر شدم. ولی دوسه روز اولی که میرم تهران خوتشون کاراشو میکنم براش هدیه میخرم براش دلسوزی میکنم ولی مادرم هم سرده بی محبته. مثلا دو سال پیش که من باردار بودم. هیچ کمک کوچکی نکرد. و موقع زایمان هم همینجور یادمه برای خواهرای بزرگم هم هیچ کاری نکرد. مثل مهمون میرفت خونشون. کلا انگار حس دلسوزی نداره. منو خواهرام تو موقعیت های مختلف تنها بودیم و این زن هیچ دستگیری از ما نکرده. کلا له شدیم. الان خونه من مهمونه ولی من تا چهار روز تحملش کردم. نمیدونم چرا اینجوری ام. اصلا حضورشو نمیتونم تحمل کنم. میدونم مشکل از خودمه. فقط نمیدونم چرا حس ندارم بهش. خیلی دوست داشتم رابطم با پدر و مادرم خوب بود ولی یادم نیست کی منو بغل کردن یا بوس کردن.یا من دستاشونو تو دستم گرفته باشم.هیچ وقت نبوده‌. اصلابغل و آغوشی نبوده. میدونم سنش زیاده. شاید بعدا نباشه ولی وقتی خودم بهش بی محلی میکنم بعدش خیلی پشیمون و ناراحتم.فقط نمیدونم چرا اینجوری ام؟میشه یکم راهنمایی کنید ممنون میشم.