همسرم نسبت بهم سرد شده

سلام من یک ساله اومدم خونه خودم  با همسرم دوست بودیم وازدواج کردیم تو عقدم مشکلات خیلی داشتم چون همسرم خیلی ادم بددلیه وبعد ازاینکه عقدم کرد اینطوری شد من تو دوران عقدم خیلی عذاب کشیدم حتی نمیزاشت تا خونه خواهرم برم هنوزم همین جوریه به درو دیوار شک داشت با تمام این مشکلات بازم تحمل کردم بازم صبر کردم چون انتخاب خودم بود الان مثل اون موقع ها دعوا نمیکنیم یکم ازبد دلیاش کم شده ولی احساس میکنم نسبت بهم سرد شده یک کلمه حرف عاشقانه بهم نمیزنع من هرچی بهش حرف عاشقانه میزنم بغلش میکنم عکس العملی نشون نمیده

بهم پیام عاشقانه نمیده مبگه همش دارم میبینمت چرا پیام بدم بهش میگم دوستت دارم جوابمو نمیده رابطه جنسی زیاد داریم میاد طرفم منم نه نمیگم ولی تو دوران عقد لااقل حرف عاشقانه میزد بهم دلم سرد شده حس عشق تو وجودم مرده. دلم میخواد پیشم باشه با این حرفا بهم دل گرمی بده همش پیش دوستاشه هرچی اونا بگن گوش میده ولی من بگم نه اگه من پیشنهاد بیرون رفتن ندم اون بهم نمیگه بیا ببرمت بیرون جز خونه مامانمو مامانش جایی نمیزاره برم

خیلی کم تو خونه میمونه حس میکنم دلش نمیخواد من باشم حس غریبی میکنم تو این خونه ازیه طرف حامله ام نمیشم  احساس تنهایی میکنم دلش نمیخواد بامن وقت بگذرونه دوستاش که زنگ میزنن میگه جان منکه زنگ میزنم میگه(ها) حتی سلام نمیکنه برا زندگیمون چیزی کم نمیزاره همه چی میخره ولی برای منم وقت نمی زاره کارشم جوریه که کلی وقت آزاد داره خیلی دلم گرفته تو این خونه احساس تنهایی میکنم دلم میخواد برم یه جایی که نباشم که منو نبینه😢😢😢😢