کدورت همسرم با خانواده من

244 بازدید 1 تبادل تجربه

سلام و وقت بخير ٩ساله ازدواج كردم با پسر عموم با عشق و علاقه به خاطر شرايط كاری پدرم و همسرم كه هر دو يه شغل دارن و يه جورايی رقيب كاری حساب ميشن باعث شد كه بحثا و بدبينی هايی بينشون ايجاد شه مثلا پدر ايشون از پدر من طلبكار شدن يا برعكس همين موضوعات كاری باعث ميشد كه شوهرم نزاره من هر وقت بخوام برم خونه پدرم يا مثلا خودشم نميرمد و اگرم ميومد خيلی سر سنگين می نشست اين مسايل ادامه داشت تا ٤سال پيش كه بچه دار شديم و دوباره همين بحثای همسرم با پدرم سر مسايل كاری و اينكه همسرم هم برای دفاع از پدرش وارد بحث شد و پدر من گفت تو عددی نيستی دخالت نكن اين حرف پدرم به شدت همسرمو عصبانی كرد و من تا دو سه ماه خونه پدرم نميزاشت برم يا ميگفت بچمو نبر و از اين مسايل دوباره يه مدت اتيش ميخوابيد و رفت و آمد سر سنگينی داشت با خونوادم تا اينكه دوباره با برادرم بحثش شد و همون جريانات هميشه كه تو نبايد بری منم واقعا هميشه صبر ميكنم تا با رضايت  ايشون برم خونه پدرم اما اينبار مراسم مهمی داشتن و به من اجازه نداد برم كارمون به دعوا و بحث رسيد و من خونه رو ترک كردم و يک ماه خونه پدرم بودم تا مثلا مسايل پدرم و شوهرم و عموم به اين هوا با هم حل شه آخرم با اصرار شوهرم و به خاطر بچم برگشتم ولی ايشون تو اين يک ماه اصلا با پدرم رو در رو نشد و به قول خودش نميخواست روشون باهم باز شه البته پدرم راضی نبود من برگردم اما با حرفام قانع كردمو يه روز كه پدرم نبودن شوهرم اومد دنبالم و برگشتم خلاصه بازم راه به جايی پيش نرفت نزديک يک ساله هنوز برادرم و شوهرم قهرن و شوهرم پاشو تو خونه بابام نميزاره منم هفته ای دو بار ميرم تنها به خونوادم سر ميزنم تو اين مدت من رابطمو با خونوادش كم كردم اما بازم فايده ای نداشت نميدونم چه كنم اهل مشاوره اومدن نيست وهميشه بدگويی ميكنه از پدرم با اينكه عموشه اما همش ميگه خونواده تو بد هستن و من فقط تو رو ميخوام و اين حرفها فقط و فقط سر مسايل كاری انگ بدجنس و موزی بودن به خونوادم ميزنه من بايد چه كنم خسته ميشم بس كه فقط با خونواده همسرم مسافرت و تفريح و ..ميرم دلم لک ميزنه يه بار با خونوادم باشيم اما نه خودش مياد نه اجازه ميده من باهاشون تفريح برم و اين مسايل خواهش ميكنم راهكار بديد ممنونم😞🙏🙏


پاسخ مشاور

مشاور خانواده

درود بر شما

اولین نکته‌ای که در نوشته‌ی شما توجه بنده رو به خودش جلب کرد، ارتباط دادن مسائل نامرتبط به همدیگه هست. مثلا اینکه همسر شما در بحث پدرشون با پدر شما – بحث 2 برادر در واقع – مداخله کردند. یک نمونه از این موارد هست. یا ارتباط دادن معاشرت شما با خانواده‌تون به اختلافات موجود در مسائل کاری. در مورد دیدار با خانواده‌تون راهکار شما فعلا این هست که به تنهایی به دیدار خانواده‌تون برید و همسرتون رو مجبور نکنید شما رو همراهی کنند. اما در عین حال، از طریق کم کردن معاشرت‌تون با خانواده‌ی ایشون سعی دارید به نوعی به همسرتون فشار بیارید تا ناچار بشن با خانواده‌ی شما دیدار کنند. و خودتون می‌دونید با توجه به اینکه مسائل بین همسرتون، عموتون، پدرتون و برادرتون حل و فصل نشده، عملا باز هم احتمال داره برخوردهایی پیش بیاد و این چیزی نیست که شما می‌خواهید.

نکته‌ی بعدی این هست که شما برای حل و فصل اختلافات به قهر کردن طولانی و ترک منزل‌تون متوسل شدید. در نظر داشته باشید که قهر، رفتار اجتماعی ناپخته‌ای هست و ما در موارد زیادی شاهد این هستیم که طرف مقابل، برای آشتی اقدام نمی‌کنه. خانواده‌ها مداخله می‌کنند و کار مشکل‌تر میشه.

توضیح ندادید همسرتون در چه شرایطی شروع به بدگویی از خانواده‌ی شما می‌کنند. اما احتمالا این قبیل مکالمات، ناگهانی و بدون مقدمه شروع نمیشن. و ننوشتید که در این موارد، برخورد شما چی هست. با توجه به اینکه بیان کردید همسرتون فقط و فقط به خاطر مسائل کاری با خانواده‌تون مشکلاتی دارن، برداشت بنده این هست که شاید بهتر باشه کمی بیشتر همسرتون رو درک کنید و مسائلی رو که موجب دلخوری و ناراحتی ایشون شده، کماهمیت ندونید. متوجهم که شما به خانواده‌تون بسیار علاقه دارید. در عین حال، همسرتون رو هم دوست دارید و دل‌تون میخواد عزیزان‌تون روابط گرمی با هم داشته باشند. اما بپذیرید که گاهی شرایط مطابق میل ما پیش نمیره و قرار نیست شرایط و احساسات دیگران رو به خاطر خوشایند خودمون دست کم بگیریم.

به شما پیشنهاد می‌کنم بر بهبود کیفیت رابطه با همسرتون تمرکز کنید. اگر از مساله‌ای دلخور هستند و دل‌شون میخواد با شما در میون بگذارند، سعی کنید احساسات ایشون رو نادیده نگیرید. بیشتر درک‌شون کنید و حتی اگر فکر می‌کنید حق با ایشون هست، تلاش نکنید که حتما باهاشون مخالفت کنید. در گفتگو با همسرتون سعی کنید موقعیت رو شرح بدید و احساسات و خواسته‌هاتون رو در کمال آرامش با ایشون در میون بگذارید. دقت کنید از فرد خاصی اسم نبرید و تمرکزتون بر رابطه‌ی خودتون و بیان احساسات و درخواست‌هاتون بشه.

کشمکش همیشه دو طرف داره. مثل وقتی که دو نفر دو سر یک طناب رو گرفته‌ن و هر کس داره طناب رو به سمت خودش می‌کشه. حالا تصور کنید یکی از طرفین دست از کشیدن طناب برداره. چه اتفاقی میفته؟ کشمکش متوقف میشه! این راهکار بسیار ساده‌ای هست برای اینکه اختلاف نظرها بالا نگیره. اینکه دست از بگومگو برداریم و بپذیریم که طرف مقابل‌مون نظری متفاوت از نظر ما داره حتی اگه دیدگاهش از نظر ما اشتباه باشه.

به خدای بزرگ می‌سپارم‌تون

تجربه شما

login captcha

سلام دوستان اسم اسنا برای دختر خوشگله؟!

اسم کمیل چی؟! برای پسر

پرسش ها و پاسخ های مشابه

رفع کدورت با خانواده همسر

پاسخ سلام همراه عزيز ✋🏻ممنون از اينكه مارا انتخاب كرديدبخشش ،آمادگی برای رهايی از رنج های گذشته و تصميمی است برای پايان دادن به مشكلاتی كه از گذشته با خودداريم .بخشيدن آسان است اما نيازمند زمان است .برای ...

کدورت میان همسرم و خانواده من

پاسخ با سلام دوست عزيز شما در اين شرايط بهترين رفتاری كه ميكنيد واكنش خنثی است يعنی متوجه فرديت و مستقل بودن شخصيت همسرتون باشيد و بهشون اجازه بديد خودشون تصميم گيری كنن . هرچه بيشتر در اين مساله مداخله كن...

کدورت قرنیه چشم نوزاد

پاسخ چه بیماری ای را تشخیص دادند؟ کاتاراکت مادرزادی؟ هیپرپلازی زجاجیه؟....با تفاسیر شما متاسفانه احتمالش کم است ولی بدون تشخیص قطعی نمیشود نظر قطعی داد