درگیری با همسر و قهر کردن

دو ساله عروسی کردم طی این دو سال هر دو سه ماه یکبار ازش خیانت چت کردن با زن های دیگه و گوشی پنهانی و همه چیز دیدم بهش گفتم همش هاشا کرد و گفت من دیونتم. تا مدرک رو کردم و منو گذاشت خونه بابام اومدن بزرگترا حلش کردن و عذر خواهیم کرد

این اتفاق مال سه ماه پیش

یک دوست داره که از اول من به خانوادش گفتم این خانم دوستش از من خوشش نمیاد منم از اون خوشم نمیاد چون همش با من در فاز اخم و با شوهرم تو فاز خنده، به خانوادش گفتم من از رفت و آمد با این خوشم نمیاد شما میخواین باهاشون رفت و آمد کنید خونتون جداست منم خونم جدا

مادرشوهرم از قصد من میچزونه دیشب زنگ زده به شوهرم میگه دوستت با زنش میخوان بیاد عید دیدنی خونمون تو هم بیا منم گفتم نمیخوام چشمم تو چشم این زنک بیفته گفت خب تو رو میزارم خونه بابات خودم میرم گفتم دوست ندارم تو هم با اون هم کلام بشی تو که دیدی این زنه با من چه رفتاری داره و تو تلگرام منو بلاک کرد بدونه این که من کاری کنم پس این با من مشکل داره

زنگ زد به مادرش و گفت نمیام دوباره مادرشوهرم زنگ زد گفت نون بگیر و برام بیار از شوهرمم که من میخوام برم مادرمو ببینم گفتم به شرطی که اینا اونجا نباشن و اگر هم من اینو دیدم بهش سلام نمیکنم

دم در بهم برخورد کردیم منم قبل اینکه به من برسه راهمو کشیدمو اومدم شوهرم بعد ۵ دقیقه زنگ زد و سر فحش ناموس بهم کشید و گفت کجایی دیشب یه عالمه جر و بحث کرد و منو گذاشت خونه بابام که بیاد دنبالم فردا چون خودش شبا میره سر کار

چون پدرشوهرم از این ماجرای دعوا مطلع شده بود

زنگ زدمو گفتم خانومت تو زندگیم همش آتیش میندازه شوهرم همون موقع پشت خطیم شد 

از یک طرفم زنگ زد و با داد به مامانم گفت من زنمو به عنوان قهر نیاوردم خونه شما ببین دخترت چشه

حالا چون پشت خطی من شده و من بهش زنگ نزدم برام پیغام داده که تا زنگ نزنه نمیام دنبالش

تو رو خدا زندگیم داره میپاشه

از یک طرفم من میگم به خاطر یک زنگ نیومد دنبالم پدر مادرمم میگن چون خودش تو رو اومده گذاشته اینجا باید خودش بیاد دنبالت اگر هم که اقدام نکرد بعد یک هفته برو دادگاه

چون اکثر وقتا که دعوامون میشه منو میاد میزاره دم خونه بابام و بدن مادر و پدر منو میلرزونه تو رو خدا دعا کنید چه خاکی ب رسرم بریزم الکی زندگیم داره میپاشه

بخاطر یک زن...