رابطه عروس و مادر شوهر

با سلام. 4 ساله ازدواج کردم از همون اولش مادر شوهرم با من چپه با اینکه ذره ای بی احترامی نکردم ذره ای بدی در حقش نکردم. اما دید بد نسبت به من داره چون فکر میکنه پسرش رو ازش دزدیدم با رفتارش اینو بهم فهمونده. به رابطه منو شوهرم حسودی میکنه انتظار داره هر چقد برای من وقت میذاره و منو میبینه اونو هم ببینه. هر چقد بهم محبت میکنه به اونم بکنه. شوهرم خودش بهم میگه انگار هووی مامانمی. من نبودم بالاخره یکی دیگه رو میگرفت دیگه. خیلی بهم بی احترامی میکنه اصلا زیاد باهام حرف نمیزنه. در جمع حرف زدنی اصلا به من نگاه نمیکنه حرفشو برای یکی دیگه توضیح میده. خیلی بد قضاوتم میکنه. من بخدا هیچ بدی در حقش نمیکنم حتی بیشتر از مادرم بهش محبت میکنم اما نمیفهمه. بهم میگه کاش کور میشدم نمیدیدمت. آخه در مقابل کدامین گناه؟؟ تنها گناهم اینه که با پسرش زندگی میکنم. من وجدانم قبول نمیکنه مثل خودش رفتار کنم، اما خوبی هم که میکنم و نمیفهمه خودمو سرزنش میکنم که وقتی میبینی نمیفهمه چرا خودتو کوچیک میکنی. روز تولد من هیچکدوم بهم تبریک نگفتن با اینکه میدونستن. اما روز تولد شوهرم بهش پیام تبریک فرستاده بودن. در تلگرام یه گروهی داریم همش متن های کنایه ای میذاره اونجا از عروس بد میگه من نمیدونم چیکار کنم. جوابش رو چجوری بدم؟ یا من یه متنی میزارم در گروه میاد خرابم میکنه. الان روز مادر نزدیکه دلم راضی نیست براش کادو بخریم اما وجدانم نمیذاره. سالهای پیش هر چی برای مادر خودم گرفته بودم برای اونم گرفتم. اما بعدش جوابم این شد که تو تعریفی نداری، شما بگین من چیکار کنم؟ پارسال براش شیرینی درست کردم بردم کاری که برای مادر خودمم انجام ندادم. اما امسال هر کاری میکنم دلم راضی نمیشه حرفاش میاد تو ذهنم میگم لازم نکرده. بعدش وجدان درد میگیرم