عدم ارتباط همسر با خانواده

من و همسرم بعد از ۶ سال زندگی با همدیگه نتوانسته با هم مدارا  کنیم و به قول قدیمی زدیم به سیم آخر . 

البته من از اول اصلا از ایشون (ظاهرش و ...)خوشم نمی اومد. خوب چرا جواب دادم احتمالا مامان و بابا گفتن خوبه ولی این دیگه اصلا مهم نیست .  

من رفتم خانه پدرم و ۲ ماه آنجا بودم .

مشکل ما  عصبی بودن همسرم بود . اینکه ایشون هر وقت از من ناراحت میشد حتی اگه از نظر من حق با من بود ،به قول معروف من رو تنبیه و چیزی منع می کرد. مثلا نمی خواهم بری دانشگاه . نمی خواهم بری سرکار . آخر کاری هم می گفت مهریه تو ببخش . البته همه فقط حرف بود اما ...

من اون موقع باردار بودم و مثل همیشه کنترل و تحمل نداشتم و جوابش می دادم .

ایشون هم تحمل جواب دادن و ... نداشتن دیگه  بشکن بشکن و...

این مبحث آخر باعث شد من با خانواده در میون بگذارم و آنها خیلی ناراحت شدند و دیگه دخالت کردند.

البته با میانجی گری بزرگان فامیل که مادرشون نبود . فعلا من سر خونه و زندگیم هستم و بالای سر بچه هامون هستیم . خدا را شکر .اما چیزی که این وسط آزار دهنده است و روح منو می رنجیده. نداشتن ارتباط با خانواده من است.

خوب این وسط دلخوری هایی ایجاد شد حرفی زده شد و...

من کلا آدم زودگذر هستم و به دل نمی گیرم .برعکس ایشون که حساس و عصبی و...هستند.

به خاطر عکس العمل ایشون در قطع روابط با خانواده من ،من هم به خانه اقوام ایشون نمیرم . البته نه متقابلا . چون با زبانی آرام و بدون خشونت در موقع خاص احساسم رو گفتم . ناراحت شد و  دیگر در موردش سعی می کنه حرف نزده (ولی خوب میشه مواقعی که با حرفش توهین می کنه )

حتی جمعه ها بخواهیم بریم بیرون به مادرش زنگ می زنه که اگه دوست داره با ما بیاد. من اصلا  احساس بد از خودم نشوند نمیدم چون بسیار عصبی میشه . 

ولی خوشحال هم نمی شم . 

جالب اینجا تو این اوضاع من از مادرم هم پول قرض کردم چون نیاز داشتیم . همسرم گفت اصلا منت سرم نمی ذاری و گفتم باشه چاره ای نداریم . 

واقعیتش پدرم اصلا اهل پا جلو گذاشتن نیست . مادر هم که یک دو بار زنگ زده بهش اون جواب نمی ده . مادر دیدن مادرشون رفته وقتی از کربلا آورده بیمار بودن دعوتشان کرده برای روضه و...

اما اینها هم از ترس همسرم و علل دیگر  نمیان.

همسرم ویژگی های مثبت هم داره که من با ایشون زندگی می کنم خیلی به فکر بچه هاست . خوب بالاخره به فکر زندگی هست. البته  کمی هم دستش تنگه 

حالا من با این بشر چیکار کنم که با خانواده رابطه داشته باشه ؟