ترس از صحبت کردن در جمع

سلام 

دو ساله که ازدواج کردم ۶ ماه اول خیلی خوب بود ولی بعد آن وقتایی که با شوهرم جایی میرم خیلی خجالتی و آروم میشم و تو دنیای خودم شدیدا غرق میشم کلا حرف نمیزنم یا وقتی هم که حرف میزنم فقط در جواب سوالای بقیست که مثل رباط بدون هیچ حالتی تو صدا یا چهرم جواب میدم اکثرا یکی دو کلمه انقدر آروم که هیچکس نمیشنوه.

همه فکر میکنن ناراحتم و ازم فاصله میگیرن حتی ازم میترسن 

واقعا خیلی بده چون نمیتونم با هیچکس ارتباط برقرارکنم. دیگه با کسی سفر نمیرم چون فکر میکنم تفریح بقیه رو با ضد حال بودن خراب میکنم

وقتایی که تنهام اصلا اینطور نیستم تو محیط کار خیلی اجتماعی و سرزبون دارم .تو جمع خانواده خودمم خیلی فعال و مجلس گرم کنم ولی با شوهرم که هستم از غریبه ها انگار میترسم هر حرفی که میخوام بزنم انقدر در موردش فکر میکنم که یخ میکنه.ب ه نظرم همه خیلی باحال و صمیمین ولی من گوشت تلخ و ضدحالم و هیچکس ازم خوشش نمیاد

همسرم خیلی احتماعی و شوخ هرجا میریم همه عاشقش میشن رفتارشم جلو بقیه با تو خونه فرقی نمیکنه که همینم بعضی وقتا منو معذب میکنه (مثلا تو جمع لوس ابراز علاقه میکنه همش ازم میپرسه خوبی چرا ناراحتی عصبانیم که بشه تو جمع داد میزنه )کلا راحته .هیچوقت تا حالا بهم نگفته چرا اینجوری یا چرا این حرفو زدی و اون کارو کردی و آبرومو بردی ولی اونم نگاهش فرق کرده انگار خودشو ازم جدا میبینه .با بقیه که حرف میزنه چشاش برق میزنه لبخند عمیق داره ولی منو خیلی جدی نگاه میکنه اگه با بقیه صد کلمه حرف بزنه به من فقط یه خوبی چرا ناراحتی میگه

نمیدونم زیادی حساسم یا چی ؟

روانشناسم رفتم فقط بهم گفت خودت باش ولی نشد هنوزم هر جا که میریم انگار دکمه خاموشمو میزنن

ممنون میشم اگه بهم کمک کنید چون واقعا نیاز دارم خودم بشم؟