بیش فعالی و عدم تمرکز

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 89 بازدید

با سلام و خسته نباشید خدمت مشاوران 

من دو تا مشکل دارم و خیلی ناراحتم می کنه لطفا در این دو مورد بهم کمک کنید خواهش می کنم من از بچگی مشکل پیش فعالی و عدم تمرکز داشتم و متاسفانه در حفظ کردن درس ها به شدت مشکل داشتم و دارم و پیش دکتر روانشناس رفتیم و دکتر قرص ریتالین داد تا راهنمایی ریتالین می خوردم و بعد به خاطر عوارضش نخوردم ولی من همیشه مشکل حافظه داشتم تو دبیرستان که رشته کامپیوتر می خوندم نخوردم و به شدت درسام افت کرد و تا دانشگاه که دیدم من این طوری نمی تونم ادامه بدم می رفتم سر جلسه امتحان همه چی رو یادم می رفت رفتم دکتر و ادامه دادن ریتالین و بهم پیشنهاد داد و گفت مصرف ریتالین و شروع کنم و الان قرص ریتالین می خورم و سوال من اینکه آیا به گفته پزشک قرص ریتالین بخورم؟ ولی عوارض داره مثل تپش قلب و می دونید من وقتی نمرم پایین میشه خیلی از نظر اعتماد به نفس تضعیف میشم و این ناراحتم می کنه از اون جهت هم نگرانم و دومین سوالم اینکه من به شدت استرس و اضطراب می گیرم و وقتی شب امتحان میشه من دچار وسواس فکری میشم و این واقعا من و اذیت می کنه مثلا درباره فکر های جنسی درباره گذشته و خاطرات بد گذشته و... وقتی به مامانم  میگم مامانم میگه چرا اینارو به من میگی اینا رو باید تو دل خودت نگه داری ولی من نمی دونم چرا دلم می گیره و تمرکز ندارم تو درس ببخشید زیاد حرف زدم ممنون میشم بهم کمک کنید چون واقعا بهتون احتیاج دارم خسته نباشید باتشکر

اطلاعات تکمیلی

سن ۲۲ جنسیت زن شغل دانشجو وضعیت تاهل مجرد
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام دوست عزیز

در مورد مصرف قرص ریتالین با روانپزشک باید مشورت کنید
ولی تا جایی من اطلاع دارم در حال حاضر امکان داروهای جدیدتر نیز وجود دارد که میتونه به شما کمک کند.

در مورد افکارتون هم منشا اضطرابی دارد و شاید بخاطر ناکامی هایی که تجربه کردید شدت گرفته
مدتی با راهکارهای زیر تمرین کنید اگر پاسخ نگرفتید برای حل ریشه ای باید در کنار دارو از کمک روانشناس بهره مند شوید.

افکارتان را بررسی کنید
 کیتی می‌نویسد: «همیشه افکار غلط موجب اضطراب می‌شوند. افسردگی، درد و ترس ناشی از افکار وسواسی نادرست هستند. در این‌گونه مواقع، فورا به موضوعی که درحال فکر کردن هستید، به‌خوبی توجه کنید و به خود بگویید که الان درون داستانی قرار گرفته‌ای که برای تو حقیقت ندارد». کیتی در ادامه می‌گوید برای بررسی افکار خود، چهار سؤال ساده از خود بپرسید:

آیا این تفکر حقیقت دارد؟
می‌توانم با قاطعیت بگویم که درست است؟
وقتی به آن موضوع خاص فکر می‌کنم، چه واکنشی دارم؟
اگر به آن موضوع فکر نکنم، چگونه فردی خواهم بود؟
سپس آن فکر را به‌گونه‌ای دیگر تغییر دهید. یعنی دقیقا عکس آن را روی برگه‌ای یادداشت کنید. مثلا اگر با خودتان گفته‌اید «من فردی شکست‌خورده هستم» این فکر را عوض کنید و روی برگه‌ای بنویسید «من فردی موفق هستم». سپس برای اثبات این موضوع، سه گواه خاص و صادقانه بیاورید. البته این ترفند همیشه کارگر نیست. گاهی‌اوقات بهتر است، هرگز فکرتان را تجزیه و تحلیل نکنید. اما فقط پرسیدن سؤال اول که «آیا این فکر من حقیقت دارد؟» کمی بین نشخوار ذهنی و شروع علائم اضطراب فاصله ایجاد می‌کند؛ یا اینکه این کار به شما یادآوری می‌کند که درون داستانی غیرواقعی گیر افتاده‌اید.

افکارتان را همچون عطسه، چیزی طبیعی تصور کنید
نشخوار ذهنی درست مانند تهوع و خستگی که علائم ابتلا به آنفولانزا هستند، علائم ابتلا به افسردگی‌اند. اگر فردی گرفتار تب یا عطسه‌های دائمی شود، مسلما خود را به‌دلیل این علائم سرزنش نمی‌کند. اما وقتی گرفتار نشخوار ذهنی می‌شود، ممکن است این وضعیت را ناشی از شخصیت ضعیف و ناتوان خود بداند که همین فکر، او را ناامیدتر از قبل می‌کند. افکار وسواسی پس از رویدادی باعث می‌شوند که فرد دچار اشتباه شود و وضعیت خود را بدتر کند. درواقع اگر تفکر عمیقی نسبت به موضوعی، وضعیت را بدتر می‌کند، باید از آن دست برداشت. باید علائمی را که شما را گرفتار افکار وسواسی می‌کند، به‌خوبی شناسایی کنید و بدانید که آنها درست مانند علائم جسمانی هستند و خبر از نوعی بیماری می‌دهند که هرازگاهی سروکله‌شان پیدا می‌شود. بدین ترتیب یاد می‌گیرید به افکار وسواسی‌تان اهمیت ندهید.

از تکنیک مانترا استفاده کنید
وقتی افکار وسواسی‌تان شدت می‌گیرد،‌ از تکنیک مانترا استفاده کنید. مانترا، مجموعه‌ای از کلمات و آواهایی است که با آهنگ خاصی به دفعات تکرار می‌شود. انجام دادن این کار می‌تواند به شما در برابر عقب راندن افکار وسواسی کمک کند. می‌توانید با استفاده از کتاب‌های مقدس کلماتی بیابید که در این کار به شما کمک کنند. مثلا جمله «نترسید و اندوهگین نباشید» عبارتی است که می‌توان در کتاب‌های مقدس به کرات پیدا کرد. این عبارت را بارها به‌شکلی آهنگین با خود تکرار کنید. البته مجبور نیستید در کتاب‌های مذهبی به‌دنبال کلمه یا عبارتی خاص باشید؛ این عبارت حتی می‌تواند به‌سادگی «من خوب هستم» یا «این هم می‌گذرد» باشد.

 روی وظایفی که باید انجام بدهید، تمرکز کنید
وقتی گرفتار نشخوار ذهنی می‌شوید، ذهن‌تان دائم به گذشته یا آینده می‌رود و مثلا تصمیمی را که در گذشته گرفته‌اید، تحلیل می‌کنید یا نگران موضوعاتی هستید که در آینده ممکن است پیش آیند. این وضعیت شما را در موقعیتی قرار می‌دهد که غیرواقعی اما بسیار ناراحت‌کننده است. در این مواقع تنها چیزی که به شما کمک می‌کند تا از این ناراحتی رها شوید، تمرکز روی وظیفه‌ای است که باید انجام بدهید. حتی می‌توانید روی نحوه‌ی تنفس‌تان متمرکز شوید و به تمام وجودتان حس خوبی منتقل کنید. هر وقت افکار وسواسی به سراغ‌تان آمد، بلافاصله خود را مشغول انجام کاری کنید.

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha