حس بد به پسر خواهرشوهر

سلام. وقتتون بخیر بنده یک سال و چند ماهی هست عقدم شوهرم خواهر زاده ای دارد که ۲ سال از من بزرگتر هست ایشون مجرد هستن . از وقتی عقد کردیم خیلی میخواد به من نزدیک بشه مثلا اول ها می اومد راجب مسائل اقتصادی باهام حرف میزد و من چون رشتم مرتبط خیلی کم جوابشو میدادم میگفت تو که بلدی چرا نمیخوای حرف بزنی چون شوهرم حساس بهش محل نمیدادم ولی هی میخواست منو به حرف بکشه. و منو به اسم صدا میزد یک بار شوهرم شنید بهش تذکر داد که گفت یا با خانم صداش کن یا زندایی ولی وقتی شوهرم حواسش نبود گفت عمرا زندایی باشی. من حرفشو جدی نگرفتم کلا وقتی در جمعی بودیم همش میخواست باهام صحبت کنه و من دوست نداشتم. و پیش خودم میگفتم من توهم زدم این با همه این طور. ولی کم کم دیگه واقعا از رفتاراش تعجب میکنم وقتی پیش شوهرمم اخم‌ میکنه اهمیت نمیدادم یک روز پیام داد که حالا نچسبی بهش روزت شب نمیشه من از ترس پیامشو پاک کردم اهمیت ندادم حتی جوری رفتار کردم انگار ندیدم پیامشو. چند روز پیش وقتی خونه مادرشوهرم بودم مادرشوهرم و خواهرشوهرم رفتن بیرون گفتن زود میایم ولی دیر وقت شد نیومدن همین پسر خواهر شوهرم اومد پرسید بقیه منم گفتم رفتن بیرون نیومدن زنگ زد به مادرش و کلی دعوا کرد که چرا تنهاش گذاشتید وقتی شوهرم اومد و مادرش و خواهرش اومدن مادر شوهرم گفت که آره پسر خواهر شوهرم) زنگ زد دعوامون کرد که چرا زنتو تنها گذاشتیم شوهرم کیف کرد و رفت گفت ایول بهت دمت گرم‌. ولی من نتونسم از احساسی که حس میکنم به شوهرم چیزی بگم ترسیدم 

این آقا حتی وقتی من رژیم گرفته بودم به خواهرش گفته بود (خواهرش همسن خودم) بهش بگو رژیم نگیر هیکلت این طوری قشنگ تپلی خوبه

و یک بار با خواهرش پارک رفتیم چون مانتوم بلند بود چادر نپوشیدم ایشون رفت و برایم چادر اورد و انداخت سرم با این که خواهرشم مانتویی هستش و حتی مادرش‌‌‌.من نمیدونم چرا حس بدی به ایشون دارم نمیدونم شاید هم میگم توهم زدم چیکار کنم همش ذهنم کشیده میشه طرف ایشون