سلام .تا قبل از اینکه بچه دار شیم رابطمون خیلی خیلی بهتر بود و جفتمون از زندگیمون راضی بودیم ولی بعد از بجه دار شدن با حسایت هایی که نشون داد که نرو نیا خونه مامانت نرو و اینکه کلا نمیذاره من تنها برم بیرون تنها با بچم پیش خانوادم باشم. و اینها باعث شد هر روز بحث و دعوا داشته باشیم و داریم و من رو اصلا اصلا قبول نداره تو هیچی و میگه مادر خوبی نیستی من با چند مشاور تلفنی صحبت کردم و همه گفتن همسرت مریض و وسواس شدید داره متاسفانه همسرم متوجه شد و دیگه نذاشت من به مشاوره ادامه بدم. ولی کیفیت رابطمون به قدری خراب شده که هنوز نمیتونم باور کنم .در حدی آرزوی طلاق دارم ولی به خاطر اینکه دخترم بعدا وقتی بزرگ شد ازم ناراحت بشه و حسرت خانواده تو دلش بمونه نمیخوام جدا شم. همسرم کاملا خود رای هست هر وقت بگه باید بخوریم نخوریم بریم بیرون نریم بیرون تی وی روشن باشه خاموش باشه همه چی و همه دست ایشونه من واقعا یک زندانی هستم. متاسفانه بیکار هم هست و همیشه تو خونست در همه چی دخالت داره و وسواس شدید به تمیزی و کلا همه چی. من واقعا نمیدونم باید چکار کنم وضع مالیمون بد نیست اما به من هیچ پولی نمیده هیچی بارها باهاش صحبت کردم ولی بی فایده است خیلی وحشت داره از اینکه من ازش جدا بشم چند بار غیر مستقیم گفتم ولی از اون مردهایی نیست که از خداش باشه منو طلاق بده فکر میکنم این برگ برندم هست و از این طریق فقط میتونم براش شرط بذارم برای ادامه زندگی  میشه راهنماییم کنید ممنون میشم.

اطلاعات تکمیلی

سن 30 جنسیت زن شغل خانه دار وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام دوست گرامی
رفتار همسرتون نیاز به ارزیابی بیشتر دارد و علت این رفتارها نیازمند ریشه یابی هست ایشون رو تشویق کنید تا تحت درمان قرار بگیرد خوب از همین برگ برنده استفاده کنید واز ایشون بخواید برای بهبود رابطه تون نیازمند مشاوره حضوری هستید. 
به ایشون نگویید که مشکل دارد و نیازمند درمان هست بلکه بگویید برای بهبود  رابطه تون نیاز به راهنمایی یک مشاور دارید 

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha