همسرم با خانواده من خوب رفتار نمی کند

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 81 بازدید

سلام وقت بخیر من سی و یک ساله هستم همسرم سی و هفت سال. سیزده سال ازدواج کردیم از اول ازدواج همسرم فوق العاده خسیس بود زیاد اهل معاشرت با خانواده من نبود فرزند طلاق هست گاهی بی محبتیاشو پای محبت ندیدن خودش میذاشتم ولی وقتی در جمع خودشون قرار میگرفت همه چی رو به خوبی رعایت میکرد خیلی با روی باز خنده رو بر عکس حضورش در جمع خانواده و فامیل من و حرفش این بود میخوای با این شرایط من زندگی کن نمیخوای برو طلاقتو بکیر برو و سر هرمسئله ناچیز میگفت برو طلاقتو بگیر منم واهمه از اسم طلاق داشتم و سنم پایین بود به گریه و التماس می افتادم که باشه هر چی تو بگی من هیچی نمیخوام و مثل یک آدم نا چیز با من برخورد میکرد که دخترم به دنیا اومد و خوشحال نشد گفت من نمیخواستم بچه،منم مشکلمو با هیچکس مطرح نمیکردم و اینم گستاخ و وقیحتر ادامه میداد میگفت حتما حق با منه بعد از ده سال زندگی من مرتکب اشتباه شدم و فهمید با داد و هوار به همه جریان و گفت و حسابی آبروی منو برد و منو تهدید به طلاق کرد خلاصه با کشمکش فراوان برگشتم دوباره به زندگی خیلی بی نهایت هرجور که دوست داشت منو اذیت کرد الان دو سال از اون موضوع میگذره با هیچکس از خانواده من رفت و آمد نمیکنه خیلی اذیت میشم میگه آبروتو جلو فامیلات میبرم ولی من بخاطر دخترم راضی به طلاق نیستم خیلی تهمت میزنه به من پیش بچها هر چی دلش میخواد میگه به من. هدفش اینه به بچها همه چی رو حالی کنه من پدر ندارم و مادر پیر و مستاجر و هیچکس پشتوانه ای ندارم که حمایتم کنه وضعیت روحی مناسبی ندارم همش تو خلوت خودزنی و گریه میکنم نمیدونم چارم چیه کی درست میشه آیا اصلا درست میشه خونه زندانی هستم هیچ جا نمیرم روانم پاک بهم ریختست به هیچ عنوان نه اجازه رفتن من نه خودش به مشاور میره 

لطفا راهکار بدین و کمکم کنید 

اطلاعات تکمیلی

سن ۳۱ جنسیت زن شغل خانه دار وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

با سلام و احترام. دوست عزیزم متاسفم که شرایط بسیار سختی را پشت سر گذاشته اید. در مورد همسرتان و رفتار ایشان باید بگویم که ایشان سال های سال با این خصوصیات و خلقیات زندگی کرده اند وکنار گذاشتن این رفتار ها سخت است ومهمتر اینکه اصلا تغییر در آن را خواستار نیستند و یا شاید آنها را اشتباه هم نمیدانند. ضمن اینکه مهمترین اصل در تغییر یک انسان پذیرش این نکته است که من دارای رفتار های نا مناسبی هستم و میل به ایجاد تغییر دارم که متاسفانه همسر شما چنین دیدی ندارند. خصوصا که خطایی هم این وسط شکل گرفته و تلاشی هم در جهت حل آن  و اعتماد سازی و ترمیم رابطه شکل نگرفته  پس انتظار تغییر را از ایشان نداشته باشید. شما  میتوانید دید و زندگی خود را تغییر دهید. بارها گفته اید که هر چیزی را تحمل کرده اید که طلاق نگیرید اما آیا چنین دیدی درست است؟ گاهی نگه داشتن زندگی ای که تماما زجرو عذاب است و طرفین در جهت ترمیم ان قدم بر نمیدارند و موانعی وجود دارد که شرایط بهتر نمیشود به شدت آسیب زا تر از جدایی ست. به این موضوع فکر کنید که کودک شما در محیطی که دائما تشنج است و هیچ عشقی نیست و مادری که همیشه حال بدی دارد و دائم خود زنی میکند یا پدری که تهدید کننده و بی مهر است و فقط سعی در بردن آبروی مادر را دارد چه طور میتواند رشد کند و فردی سالم باشد؟ شما با این محیط متشنج بیشترین آسیب را پیش کش کودکتان میکنید. در حالیکه اگر کودکتان با مادری شاد تر و در محیطی آرام تر زندگی کند شانس این را دارد که زندگی بهتری داشته یاشد. به این موضوع فکر کنید. موفق باشید.

 

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha