سلام وقت بخیر

من ۱۱ ساله که ازدواج کردم و یک دختر۶ ساله دارم. همسرم شغلش طوری که گاهی باید شهرای دیگه باشه. و اصلا هم مسئولیت بچشو نداره و همه بار مسئولیت دخترمون با من هستش. سوای همه مشکلات دیگه ای که دارم دو روز پیش من و دخترم که با خانوادم مسافرت رفته بودیم قرار نبود که اون روز برگردیم و یک روز زودتر از موعد مقرر برگشتیم و به همسرم نگفتم چون کلا از ما هیچ وقت خبر نمیگیره. ما بی خبر به خونه برگشتیم و با صحنه خیانت همسرم مواجه شدیم. دخترم دید من دیدم. 

شاید هر کسی به جای من بود همون جا میرفت از خونه و دیگه برنمیگشت اما موندم تو خونه. به خانوادم هیچی نگفتم و فقط به خانواده خودش اطلاع دادم. دخترم مدام سوال میکنه اون زن کی بود تو خونه. چرا پاهاش لخت بود؟؟ و من هر سری میگم دکتر بود و لخت نبود ساقش رنگ پا بود فکر کردی لخته. 

دخترم از جدایی میترسه. گریه میکنه میگه شما میخواین من بی مامان بابا بشم. میگه چرا دیگه تو اتاقت نمیخوابی چرا با بابا حرف نمیزنی؟ چرا بابا رو صدا نمیکنی؟ 

خودم عصبی و پرخاشگر شدم. دیگه نشاطی تو خونه وجود نداره. بچم ترسیده شده. 

هیچ راهی جلوی پام نمی بینم. بخاطر دخترم هم نمیتونم طلاق بگیرم. 

با خانوادم در میون نذاشتم چون نمیخوام برام تصمیم بگیرن

شما راهنماییم کنید تو رو خدا

اطلاعات تکمیلی

سن ۲۵ جنسیت زن شغل دانشجو وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

با سلام و احترام. دوست عزیزم برای بررسی همه جانبه موضوع و کمک هر چه بهتر حتما از مشاوره حضوری بهره بگیرید. در مواردی که خیانت پیش می اید برگرداندن اعتماد و اصلاح رابطه کار سختی ست اما به هیچ وجه نشدنی نیست. اگر همسرتان از خیانت خود پشیمان است و قصد جبران دارد وخجالت زده است و شما میخواهید که این فرصت را به  ایشان بدهید که باید در جهت ترمیم رابطه قدم بردارید و ایشان هم باید برای به دست آوردن اعتماد شما تمام تلاش خود را بکنند اما اگر ایشان اصلا پشیمان نیستند و قصد جبران این رنجیدگی را در شما ندارند باید ببینید که پذیرش این زندگی را دارید یا خیر. اگر پذیرش این موضوع را نداشته باشید و فقط به خاطر دخترتان قصد تحمل و ادامه زندگی را داشته باشید باید بدانید که در معرض افسردگی و اضطراب وپرخاشگری یا سایر بیماری ها قرار میگیرید پس لازم است در مورد این تصمیم بیشتر فکر کنید و با جلسات مشاوره و رواندمانی این آسیب ها را به حداقل برسانید و یا جرات جدا شدن را پیدا کنید. به یاد داشته باشید زندگی کردن دخترتان در محیطی که همیشه پر از تنش ویا غمگین و خالی از هرگونه حس و محبتی ست به مراتب بد تر از زندگی کردن در شرایطی ست که والدین با هم زندگی نمیکنند اما حال روانی بهتری دارند. پس برای تصمیم گیری هر چه بهتر از روانشناس کمک بگیرید. موفق باشید.

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha