رفتارهای ناشایست مادرشوهر

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 164 بازدید 2 تبادل تجربه

سلام خسته نباشید

تو رو خدا کمکم کنید من ۵ ماه عروسی کردم شوهرم خیلی خوبه و منو هم خیلی دوست داره عروس عمه ام شدم که البته ناتنیه . خانواده هامون باهم دعوا کردن مادرشوهرم هم همش سر شوهرم غر میزنه که تو نمیتونی جواب بدی و فلان حتی یه بار میخواست خودشو از پشت بام پرت کنه بخاطر اینکه مامانم داشت با تلفن با من حرف میزد بنده خدا نمیدونست عمه ام پیشمه بعد که قطع کرد مادرشوهرم یه دعوایی راه انداخت که نگو جلوی من به خانواده ام بد میگه سر هر چیز کوچیکی بهونه میاره مثلا میگه خواهرش یعنی خواهر من به من درست دست نداد و روبوسی نکرد نمیدونم مامانش برام قیافه گرفت در صورتی که خدا شاهده وقتی مامانم اینا واسه پایتختی اومدن خونمون رفتن پیشش با اخم و صورت گرفته باهاشون برخورد کرد

 من طبقه پایین مادرشوهرم زندگی میکنم بعدش میگه چرا اول نمیایین خونه من بعد برین پایین سر هر چیزی بهونه میاره و داد و بیداد میکنه دیگه اعصاب نمونده برام فیلم عروسی رو گرفتیم یهو داشت فیلم رو میدید منو شوهرم رفته بودیم بیرون یهو که اومدیم داد و بیداد کرد چرا تو فیلم تو خونه ما کم گرفته ولی خونه مادر عروس زیاد فیلم گرفته و فلان بعد گفت چون تو عروسی عکس ننداختین یعنی قرار بود فیلمبردار عکس بندازه از فامیلا و خانواده یادش رفت سر اون که یه هفته دعوا بود بعد گفت فیلم دست من میمونه نمیدم بهتون واقعا داره زور میگه الان فیلم عروسی دست خودم نیست به مامانم اینا هم گفتم هنوز فیلم رو نگرفتم چی بگم میترسم باز دعوا بشه الان ۴ ماهه مامانم اینا نمیان خونم چون میترسن دوباره دعوا بشه بخاطر من همه چی رو کوتاه میان منم تنها میرم خونشون چون یه بار که مادرشوهرم با شوهرم سر همین چیزا دعوا میکرد به شوهرم گفت اگه بری خونشون اسمتو از شناسنامه ام پاک میکنم اونم ترسیده نمیاد هرچی هم میشه میگه وسایلاتون رو جمع کنین برین از اینجا چون خونه به اسم مادرشوهرمه خیلی مغروره و میگه فقط من .  یه روز رفته بودم خونه مامانم بعد زنگ زدم که شوهرم بیاد دنبالم گفت بمون اونجا شب رو فردا بیا من موندم که چی شده گفت تو تنها میری به من اهمیت نمیدی و فلان خوب مادرمه من چیکار کنم خودش نمیاد منم نمیشه که نرم بعد فهمیدم که پدرشوهرم بهش گفته وقتی اونا نمیان چرا میزاری زنت تنها بره الان میخوام برم میترسم که چه جوری به شوهرم بگم کمکم کنین دلم میخواد برم پیش مشاور ولی تنها نمیزاره برم بیرون 😔😔

من و شوهرم هر دو هم سنیم ۳۰ سالمونه توروخدا کمکم کنین


دیروز رفتم خونه مامانم تنهایی وقتی اومدم شوهرم بهم بی محلی میکرد بعد رفت بالا پیش مامانش به من گفت تو نیا خودت شام بخور رفت اونجا شام خورد من انقدر گریه کردم آخر حالم بد شد بهش اس ام اس دادم که حالم بده اومد پایین میگه من گفتم اوضاع رو درست کن اگه تنها بری منم تنها میرم خونه مامانم

چیکار کنم به مامانم اینا میگم میگن ما بزرگیم به شوهرم میگم میگه خودشون خراب کردن خودشونم باید درست کنن آخه مامانم تو عصبانیت یهو گفت اگه من میدونستم نمیذاشتم حیف مامانم منظورش این بود که نمیذاشت من پیش مادرشوهرم بشینم حالا شوهرم فکر میکنه منظورش این بوده که دختر نمیدادم هرچی هم میگم قبول نمیکنه مادرشوهرمم خیلی میره تو مخش و تحت تاثیرش قرار میده توروخدا کمکم کنین ممنون

اطلاعات تکمیلی

سن 30 جنسیت زن شغل خانه دار وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

درود بر شما

دوست عزیز این عالیه که شما همسر خوبی دارید و به هم علاقه دارید، این روزها قشنگ‌ترین روزهای زندگی مشترکتون‌ رو سپری می‌کنید و شما تازه در ابتدای راه هستید، با صبر و مهارت و یه کمی سیاست زنونه این روزها خواهد گذشت،

ازدواج فامیلی همین‌طور که مزایایی‌ رو در بر داره مشکلاتی هم به همراه داره، بیان نکردید که پدر همسرتون در قیدحیات هستند یا خیر در هر حال کشمکش بزرگترهارو به خودشون بسپارید شما به عنوان همسر و عروس خونواده وظایفی دارید که باید روی اونها متمرکز بشید،،

بهتره حریم‌ها رو حفظ کنید، با اینکه نزدیک به ایشون زندگی می‌کنید اما در کمال احترام و رعایت حرمت، میزان رفت ‌و آمد خودتون‌رو کنترل کنید تا جایی که ممکنه موارد اختلاف‌ رو به همسرتون منتقل نکنید و به جای اینکه پشت همسرتون پنهان بشید و منتظر دفاع ایشون باشید، با مهارت ارتباط موثر ضمن رعایت ادب بهترین پاسخ‌ رو بدید، اجازه بدید همسرتون هم احترام مادر و فرزندی‌ رو حفظ بکنه چه بسا این احترام به شما هم منتقل خواهد شد

به نظر میاد شما هم کمی سنسیتیو و حساس شدید، سعی کنید دونفره‌هاتون‌ رو تقویت کنید و با هم خاطرات خوب بسازید، به خودتون و رابطه‌تون آسیب وارد نکنید، همسرتون‌رو نسبت به خودتون منفی نکنید، مسلما اگه شما همراه با خانواده خودتون باشید نباید انتظار داشته باشید که همسرتون تنها باشه بنابراین شما الان خانواده جدیدی دارید که بهتره از اون مراقبت کنید و بهترین لحظه‌هارو کنار هم داشته باشید.

با آرزوی خوشبختی همیشگی

تجربه شما

login captcha

اینکه سر قضیه خونه رفتن مامانم بینمون ناراحتی ایجاد میشه رو چیکار کنم از یک طرف مادر و پدرمه از طرفی شوهرم این وسط گیر کردم واقعا سخته .

پدرشوهرمم زنده است ولی خیلی بی مسئولیت و همیشه مسئولیت ها به عهده مادرشوهرمه حتی جهاز دخترش رو هم اصلا نفهمید مادرشوهرم کی خرید چی خرید 

ممنون از شما 

پرسش ها و پاسخ های مشابه

عذاب وجدان به دلیل کارهای ناشایسته گذشته

پاسخ سلام عزیزم. خوشحالم که دختر درستکاری هستی و به ندای وجدانت پاسخ میدی. ولی همین درستکاری اگر از حد تعادل خارج بشه وارد وادی وسواس فکری و آزار به خودت میشه. همینطور که گفتی این اشتباهات متعلق به سالها پ...

جدا کردن جوان از همخونه ناشایست

پاسخ سلام از صحبت‌های شما مشخص است که برای بازگرداندن فرزندتان پافشاری‌هایی داشتید و هرچقدر بیشتر اصرار کنید میل ایشان به مخالفت با شما بیشتر خواهد شد. در منزل و خانواده چهارچوب‌ها و باید و نبایدهایی وجود...

تماشای تلویزیون برای کودک 2 ساله

پاسخ سلام؛ دوست عزیز کودکان در این سن شیطنت خود را دارند. خیلی طبیعیست که صحبت و بازی برایشان جذاب تر از نشستن و یادگرفتن است. سطح انرژی زیاد و نیاز به تخلیه ی آن باعث میشود که نتوانند مدت طولانی به صورت ث...

تماشای تلویزیون در پسر هشت ماهه

پاسخ با سلام خدمت شما مادر گرامی نتایج تحقیقات در این زمینه نشان میدهد که نمایشگر ها از جمله تلویزیون موبایل تبلت و .. غالبا برای کودکان به دلیل آسیب هایی که میتواند داشته باشد توصیه نمیشود و یا حداقل ...