تفاوت بین من و همسرم

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 82 بازدید

سلام. من ارشد میخوندم که با همسرم ازدواج کردم. اون مورد دلخواه من نبود و از لحاظ فرهنگی و مالی هم تفاوت زیادی داشتیم. به اصطلاح چشم منو پر نکرد و من هنوزم بعد ده سال، روم نمیشه اونو به عنوان همسرم بعضی جاها معرفی کنم. نه تحصیلات داره نه پول و نه قیافه. مذهبیه فقط بهم میایم. علت ازدواجم هم همین بود و البته آزار نگاه دیگران که سنم رفته بالا. من سرم فقط تو درس بود اون وقتها. البته بعد ازدواج دکترا گرفتم و ایشون فوق دیپلم. این برتری هایی که من داشتم اون را چه بسا آزار داده، غد هست، منو غیر مطیع و حرف گوش نکن مدام خوانده. میگه هرچی میگم جواب میدی. وقتی زور میگه جواب میدم. گذشت نمیکنم. حرف گوش کن و مطیع نیستم. ولی فکر میکنم چون برتری هایی دارم اونو آزار میده و اگر من هم سن اون نبودم و درآمدم بیشتر نبود اهمیتی نداشت براش. 

همسرم بشدت حرف باید حرف خودش باشه حتی توی خانوادش. متاسفانه اخلاقش هم خیلی تنده که روی منم اثر گذاشته. اصلا نمیتونیم دوکلمه راحت حرف بزنیم دعوا میشه. بسیار مستقله و بدون من تفریح و رفت و آمدش هست. منم سعی کردم مستقل بشم. حالا که دیده مستقل شدم یه کوچولو سعی کرده بیاد سمتم و من را داخل آدم حساب کنه ولی من دیگه میلی ندارم.

سؤال: هربار تندی کنه یا رفتار بدی، فکر میکنم زندگی مون تموم شده و حتی وقتی ازم انتقاد کنه تحمل انتقاد را ندارم معمولا. بهش پیشنهاد میدم جدا بشیم. اون هیچ وقت پیشنهاد طلاق نداده ولی همیشه هم شاکیه. خودم فکر میکنم طلاق عاطفی بهترین حالته

ببخشید دوست داشتم سؤال مشخصی بپرسم ولی نتونستم. لطف کنید راهنمایی کنید زندگی ما دوامی داره ؟


اطلاعات تکمیلی

سن 39 جنسیت زن شغل هیات علمی وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام عزیزم. خیلی خوب وضعیت رابطه رو بیان کردی. همینطور که گفتی مشکل اصلی و ابتدایی این رابطه عدم تناسب اولیه است. راز خوشبختی یک مرد در رابطه اینه که حس کنه در نگاه همسرش قدرتمند و ارزشمنده. هر دو بخش در رابطه ی شما مشکل داره و شما هم ظاهرا در این زمینه تدبیر خاصی نکردی. اینکه ایشون از نظر تحصیلات و شغل و درآمد از شما پایینتره درد بزرگی برای یک مرد هست و ممکنه بجاش در رابطه از پرخاشگری یا سکوت و یا دوری از شما برای جبران استفاده کنه. خوب، شروع رابطه که اشتباه بوده و بعدتر دررمسیر زندگی هم شما قبولش نداشتی و باعدم پذیرشش اینو بهش نشون دادی و متوجهش کردی که ناراضی هستی.پس قطعا حال هردوی شما در این رابطه بد هست. ازت میخوام از همونجا که مشکل شروع شد مجددا شروع کنی. یعنی بازبینی مجدد انتخابت. امروز همسرت رو به مراتب بیشتر میشناسی و حتما مردها و زندگیهای زوجی زیادی رو هم در اطرافت دیدی و می بینی. امروز ببین این همسر فوق دیپلم ایا خصوصیات شخصیتی و اخلاقی داره که بشه بهشون تکیه کرد و ضعفها رو ندید؟ مثلا تعهد اخلاقی، مهربانی، دست و دلبازی، حمایت عاطفی در بحرانها، .....و اینکه تبعات اجتماعی و عاطفی طلاق رو هم در نظر بگیر که در آینده دچار حسرت نشی که عجله کردم و ارزشمندیهای همسرم رو ندیدم. دیروز ترس از حرف مردم باعث ازدواج غلط بود و امروز تمرکز بیش از حد بر ضعفها و تفاوتها. نگفتی فرزندی داری یا نه که میتونه نقش تعیین کننده ای بر تصمیمات آینده داشته باشه. قبل از تصمیم به طلاق حتما از یک مشاور متبحر کمک بگیر.

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha